دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
پسر: منتظرت میمونم عشقم
دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم
************
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد.
پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی.
دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه
به همین راحتی گذاشت و رفت؟
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد
پرستار: شوخی کردم بابا ! رفته دستشویی الان میآد
پارسال رفته بودیم تفریح بیرون بچه ها هم مشغول بازی بودن خواهر زادم که 3 سالش بود یهو گفت بچه ها بیاین سوسک پیدا کردم همه بچه ها دوان دوان رفتن سوسکو ببینن....
یه هویی گفت سوسکو بکشم؟؟؟
برادر زادم که 4 سالش بود گفت نه گناه داره آخه اونم مثل تو یه حیوونه...
مارو میگی مردیم از خنده...
واسه ماشین پسر خالم میخواستیم بریم ضبط بخریم من بهش گفتم اگه بتونیم از این ضبطایی که از رو ماشینا میدزدن پیدا کنیم خیلی ارزونتر در میاد.حالا رفتیم تو مغازه پسر خالم برگشته به فروشنده میگه:داداش ضبط دزدی تمیز چی داری؟!هیچی دیگه کلی به یارو توضیح دادم که این طفلی عقب موندست و منظوری نداشته
رفتم مغازه موبایل فروشی به طرف میگم گوشی میخوام که حدودا400تومنی بشه یه گوشی اورده نگاه کردم دیدم خوبه گفتم همینو میخوام بعد اماده کرده بهم داده فاکتورش و نگاه کردم دیدم نوشته 670تومن.بهش میگم اقا این که 670تومنه میگه خوب اشکال نداره مابقی شو تو2تا قسط بده.میگم نمیخوام میگه خوب 5تا قسط بده
امـروز به داداشـم م?گم : کـ?غه برام خبـر آورده کـه
س?گـار م?کش? ...
داداشم م?گــه : تو چ? م? زنـ? که م? تونـ? با
پرنـده ها صحبت کنـ?؟
یکی از کارایی که دوست دارم بکنم اینه که تو عروسی اقوام یهو داد بزنم:
"به افتخار دوس دختر ای داماد "!
شما یادتون نمیاد
اون موقع ها کرم حلزون نبود که شبا بمالیم به صورتمون صبح بیدار که شدیم باورمون نشه
اون موقع ها خیارو پوست میگرفتیم خودشو میخوردیم پوستشو میذاشتیم رو صورتمون از کرم حلزون هم بهتر بود
باغ وحش مملو از جمع?ت بود، از بلندگو? باغ وحش ا?ن
جمله شن?ده شد :
" بازد?دکنندگان گرام? از دادن هر گونه غذا و خوراک? به
ح?وانات خوددار? فرما??د ".
بعد از مدت? مجددن از بلند گو اع?م شد :
"بازد?دکننده گرام? از شما خواهش کرد?م که از تغذ?ه
ح?وانات خوددار? فرما??د "!
ا?ن هشدارها با لحن ها? مختلف چند?ن بار تکرار شد. آخر?ن
هشدار بلندگو ا?ن بود :
" ح?وانات عز?ز خواهشمند?م از آدمها غذا نگ?ر?د"!
بابام صلاح ما رو میخواد...واسه جهنم میخواد ما رو اماده کنه........واسه همین کولر رو روشن نمیکنه
عاقاااا یه سوال!!
شما میدونید فرق بین باطری و باتری چیه؟؟؟؟
یعنی من الان از کجا بدونم مال ماشینمون باطری هستش یا باتری!!!
مامانم میگه 25 سالت شده نمیخوای سر و سامون بگیری
میگم یعنی زن بگیرم؟
میگه پـَـ نـَـ پـَـ 12 ساعت کمه 24 ساعته برو تو اینترنت باعث افتخار ما و فامیل شو
اصن لذتی که تو برداشتن متمادی دستمال کاغذی از تو ساندویچی هست تو خوردن یه بندری دونونه مجانی نیست
یادش بخیر
بچه که بودم میخواستم مثه سوباسا شم!
نه اینکه استعداد نداشته باشمااا..نه
امکانات نبود..ما به مرگ آرزوهامون عادت کردیم.
" فرق ما با نسل جدید "
اون چیه که بدون اون نمیشه زندگی کرد ، اما دیده نمیشود ؟
جواب ما : هوا
جواب نسل جدید : وایرلس
دخترا و پسرای گل خاهشا یعنی من التماس میکنم یعنی به پاتون میفتم دیگه
با خانواده دعوا نکنین ما به اندازه کافی تو این مملکت خواننده داریم
زندگیتو بکن دیگه. والله.
دیروز سر چهار راه یه نفر اومد گفت:عاغا عاغا گل نمیخوای؟
منم مثل فیلما دست کردم توجیبم مث چیز یه پنج تومنی دادم گفتم همشو بده
یارو گفت:ببخشید عاغا دونه ای چهارتومنهه!
من بعد از ضایع شدن
مردم اطراف پس از گاز زدن درو دیفار
لایک وای چه آدمه پولداری هستی تو
خوشم میاد تو تقویممون از روز جهانی بیابان زدایی گرفته تا روز جهانی توالت داریم،ولی روز پسر نداریم؛یعنی آدم امید به زندگی در درونش فوران میکنه
یه شب می خواستم برم عروسی یکی از دوستام داشتم جلوی آینه خودم صافو صوف میکردم که مامانم اومده میگه انقد به خودت نرس یه وقت عروس تورو با دوماد اشتباه میگیره اونوقت من بدبخت میشم عروسو کجای دلم بذارم هان!!! صدای بچه هاتو چیکار کنم!!! مادر زنتو به چی حواله بدم!! حتما بعدش می خوای بیای اینجا با ما زندگی کنی؟!! خرجتو از کجا بیارم!! اخه بابات باید چه قدر کار کنه !!!! اصلا تو غلط میکنی می خوای بری عروسی بیا برو فرشارو بشور!!!!!!!!
به خدا بعده عمری عروسی خواستم برما!!
حالا خداییش از دخترای خوب کسی قصده ازدواج نداره؟؟
عاشق اون دسته از پسرا هستم که :
به یه دختری میگن :
کسی اذییتت کرد به خودم بگو !
دختره هم میگه :
عزیزم یکی اذیتم کرده و فحشم داده !
پسره میگه :
ولشون کن گلم، مریضن !!!
خولامصبا شما که حوصله ندارین چرا الکی میگین!؟
وصـیـت کـردم هـرکـی تـو مـراسـم خـتـمـم گـفـت : "خـدا بـیـامـرزدش ، راحـت شـد"بـا لـبـه ی سـیـنـی حـلـوا چـنـان بـکـوبـن تـو دهـنـش تـا اونـم راحـت شـه بـیـاد پـیـش مـن !!!
والا جـای مـن اظـهـار نـظـر میـکـنـه
اگر احساس میکنید حال و حوصله ندارید و مدام زانوی غم بغل گرفتهاید یک س?ال از خودتان بپرسید: آیا مواد غذایی متنوعی مصرف میکنید؟
اگر همیشه غذاهای تکراری میخورید تعجبی ندارد که دچار افسردگی و بیحوصلگی بشوید. به خاطر اینکه بدنتان از دریافت ویتامینهای مختلف و مورد نیاز محروم میشود. اگر میخواهید احساسات منفی و افسردگیهای روزمره را از خودتان دور کنید این مواد غذایی را در برنامهی غذاییتان بگنجانید. با ما همراه باشید.
دل و جگر
بعضیها کلا چشم دیدن کلهپاچه و دل و جگر را ندارند اما باید بدانید که این مواد غذایی سرشار از ویتامین B12 میباشند. نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد که کمبود این ویتامین خطر افسردگی را بالا میبرد. به دل طبیعت بزنید و کمی کباب دل و جگر میل کنید. خواهید دید کلی حال و هوایتان عوض خواهد شد.
قارچ
قارچها با آن شکل و شمایل دوستداشتنی و کوچکشان سرشار از سلنیوم هستند. باید بدانید که کمبود این مادهی معدنی شما را به دام افسردگی و اضطراب میکشاند. اگر دنبال یک منع غذایی برای ویتامین D میگردید قارچ را دریابید. محققان معتقدند با جذب ویتامین D بیشتر مشکلاتی مانند افسردگی فصلی کمتر میشود. برای اینکه میزان ویتامین D قارچ را بالا ببرید بهتر است آنها را به مدت پنج دقیقه زیر آفتاب پهن کنید.
زعفران
این تارهای نازک قرمز رنگِ مثقالی خیلی گران تومان، باارزشترین ادویهی هر آشپزخانهی ایرانی است که نه تنها عطر و رنگ غذاها را از این رو به آن رو میکند بلکه حال و هوای شما را هم عوض میکند. بدانید و آگاه باشید که زعفران قادر است پیری را از شما دور کند.
اصلاً این بار که یک کاسه شله زرد پرملات زعفران دار حسابی به دستتان رسید با تمام وجود بویش کنید. خواهید دید اولین عکسالعملتان یک لبخند پت و پهن خواهد بود. اصلاً اجداد طبیب ما برای بهتر کردن خلق و خو و رفع خستگی و کسالت همیشه به بیماران خود زعفران تجویز میکردند. چای زعفرانی و یا برنج پوشیده شده از این ادویهی باارزش کلی شادتان میکند.
نتایج پژوهشهایی که محققان وطنی انجام دادهاند نشان میدهد که زعفران حاوی خواص ضد افسردگی است که کم از داروهای ضد افسردگی مانند فلوکستین و ایمیپرامین ندارد. به عقیدهی این محققان زعفران میزان ترشح سروتونین را در مغز بیشتر کرده و افسردگی را از بین میبرد.
کلمها میتوانند با استرس، عفونتها، بیماریهای قلبی عروقی و همچنین بیشتر سرطانها مقابله بکنند به خاطر اینکه حاوی ویتامین C و اسیدفولیک میباشند
املت
خوردن یک املت خوشمزه با زردهی تخممرغ برای صبحانه شما را سرحال و قبراق میکند. توصیه میکنیم کمی قارچ هم به املتتان اضافه کنید. زردهی تخممرغ سرشار از ویتامین ب کمپلکس و پروتئین میباشد. باید بدانید که ویتامینهای ب کمپلکس شدت علائم افسردگی را کاهش میدهد.
در بین ویتامینهای خانوادهی B ویتامینهای B6 و B12 بیشترین کمک را به بهبود عملکرد سلولهای مغزی کرده و اثر مثبتی روی خلق و خوی ما دارد. پروتئینهای موجود در تخممرغ احساس سیری طولانی مدتی ایجاد میکند و قند خون را ثابت نگه میدارد. پس سعی کنید حتماً در برنامهی غذاییتان نیمرو، املت و تخممرغ آب پز را بگنجانید. داخل سالادهایتان هم تخممرغ آب پز رنده کنید.
ماهیهای آبهای سرد
به محض اینکه اولین علائم احساسات منفی و افسردگی را در خود دیدید به سراغ ماهی بروید. ماهیها سرشار از اسیدهای چرب امگا 3 هستند که افسردگی را از شما دور میکنند. ماهی آزاد، قزلآلا، ساردین، شاه ماهی، ماهی کولی و ماهی تن بیشترین میزان امگا 3 ها را دارند. اگر ماهی دوست ندارید حتماً مکملهای روغن ماهی استفاده کنید.
مصرف گردو نیز کمک کننده است چون این مادهی غذایی نیز حاوی اسیدهای چرب امگا 3 میباشد. نتایج پژوهشها نشان میدهند که اسیدهای چرب امگا 3 کیفیت غشا و عملکرد سلولهای مغزی را بالا میبرند. از این گذشته باید بدانید که ماهیها منبع فوقالعادهی پروتئینهای کم چرب نیز میباشند که باعث ایجاد سیری طولانی مدت شده و قند خون را ثابت نگه میدارند. اگر میخواهید خلق و خویتان بهتر شود حتماً هر هفته دو تا سه مرتبه ماهی میل کنید.
چغندر
اگر مدام احساس خستگی، افسردگی و بیخوابی میکنید احتمالاً کمبود فولات دارید. خوشبختانه چغندر خام و تازه یکی از منابع طبیعی فولات محسوب میشود. باید بدانید که بیشتر داروها مانند داروی ضدکلسترول، ضدالتهاب، ضددیابت و یا قرصهای ضدبارداری باک فولات بدن را خالی میکنند.
ویتامینهای ب کمپلکس شدت علائم افسردگی را کاهش میدهد. در بین ویتامینهای خانوادهی B ویتامینهای B6 و B12 بیشترین کمک را به بهبود
عملکرد سلولهای مغزی کرده و اثر مثبتی روی خلق و خوی ما دارد
برای همین اگر مشغول مصرف این داروها هستید باید فولات بیشتری جذب کنید. بهتر است چغندر را کمی بجوشانید و اجازه ندهید مدت زمان طولانی بپزد. به خاطر اینکه حرارت طولانی مدت حدود 40 درصد فولات آن را از بین میبرد. سادهترین راه مصرف چغندر این است که رندهاش کرده و به سالادهایتان اضافه کنید.
برنج قهوه ای
برنج قهوه ای حاوی ویتامینهای B1 و B3 و همچنین اسیدفولیک یا همان ویتامین B9 میباشد. این مادهی غذایی شاخص گلیسمی پایینی دارد برای همین هم به تدریج قند خون را بالا میبرد، از افتادن قند خون جلوگیری کرده و نمیگذارد بدخلق شوید. اگر دنبال یک مادهی غذایی برای مقابله با افسردگی هستید برنج قهوه ای را امتحان کنید.
کلم
کلمها میتوانند با استرس، عفونتها، بیماریهای قلبی عروقی و همچنین بیشتر سرطانها مقابله بکنند به خاطر اینکه حاوی ویتامین C و اسیدفولیک میباشند. روشهای مختلفی وجود دارد که کلم را وارد برنامهی غذاییتان بکنید. میتوانید کلم را به سالادهایتان اضافه کنید. آش یا سوپتان را پر از کلم کنید. با برگهای کلم دلمه درست کنید.
کلمپلو را دریابید. آب کلم میل کنید. اگر بعد از خوردن کلم دچار نفخ معده میشوید میتوانید قبل از پخت کمی رازیانه و یا زیره به آن اضافه کنید. باید بدانید که کلم سرشار از فیبرهایی است که میزان قند خون را ثابت نگه میدارند و برای همین هم نمیگذارند بد خلق و کسل شوید. آب کلم نیز یک درمان طبیعی فوقالعاده برای مقابله با زخم معده میباشد.
علاوه بر مواد غذایی ذکر شده مواد غذایی دیگری مانند موز، آجیل، غلات کامل، شکلات سیاه، میوهها و سبزیجات سرشار از ویتامین C، اسفناج و غیره نیز حال و هوای شما را بهتر کرده و یاسهایتان را به دست باد میسپارد.
هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است. مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد. تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در عملکرد چشم میشود.
وقتی گوجه فرنگی رو از وسط دو نیم میکنید چهار تا خونه میبینید که قرمزه و دقیقا مثل قلب هستش که اون هم قرمزه و چهار تا بخش مجزا داره. تحقیقات نشون داده که گوجه فرنگی خون رو تصفیه میکنه.
حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی. امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.
مغز گردو شبیه مغز انسان هستش. نیم کره راست و نیم کره چپ. قسمت بالای مغز و پایین مغز. حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد. در حال حاضر میدانیم که گردو 36 مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.
تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین؟ درسته... شبیه کلیه انسان هستش. تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره.
ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد. استخوانها تشکیل شده از 23? سدیم و کرقس هم 23? سدیم داره. چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه.
آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم در خانمها بسیار موثر میباشد. امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند. جالبه که بدونید 9 ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه.
انجیر پر از دونه هستش که باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.
سیب زمینی استامبولی شبیه لوزالمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود.
زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند.
کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است.
پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد. امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد.
اگر دوست دارید یک فنجان گل گاوزبان سالم و طبیعی بنوشید، یا اینکه همیشه نعنا، بابونهی تازه دم دست داشته باشید و اگر از علاقمندان باغبانی هستید این مطلب برای شماست.
میتوانید بعضی از گیاهان را در باغچهی حیاط خانهتان بکارید و از آنها استفاده کنید. باغبانی هم شما را مشغول میکند و در عین حال یکی از آن فعالیتهای فیزیکی مناسبی است که به زیبایی اندام شما کمک میکند. با ما باشید تا بیشتر با دنیای این گیاهان آشنا شوید.
بادیان رومی یا گیاه آنیس
استفاده از برگهای بادیان رومی در سالادها، خورشها و سسها و همچنین جوشاندهی آن به هضم غذا کمک کرده و باعث تسکین سرفه میشود.
اندر باغچه: این گیاه زیبایی خاصی به باغچهی شما خواهد بخشید. بهتر است که بادیان رومی را پشت همهی سبزیجات معطر و گلهای دیگر بکارید چون ارتفاع این گیاه گاه تا 1 متر هم میرسد برای همین هم جلوهی زیبایی به باغچه و گلهای دیگر میدهد. زنبورها و پروانهها و پرندههای کوچک عاشق بادیان رومی هستند و خیلی زود باغچهتان تبدیل به بهشت کوچک زمینی میشود.
اندر قوری: برگها و گلهای خشک بادیان رومی برای تهیهی جوشانده مناسباند. برای این کار 1 قاشق چایخوری بادیان رومی خشک را با یک فنجان آب جوش دم و نوش جان کنید.
بابونه
اگر وقت خواب فرا رسیده اما خواب به چشمهای شما نمیآید یک فنجان بابونهی داغ کمکتان میکند. بابونه اعصاب را آرام و به شما کمک میکند تا به بی خوابی شبانه غلبه کنید.
اندر باغچه: بابونه گیاه یک ساله است و گلهای کوچک زیبایی میدهد که شبیه گل مینا میباشند. برای همین هم این گیاه بین گلهای دیگر میدرخشد. حواستان باشد جای زیادی به این گیاه اختصاص دهید تا خوب رشد کند.
اندر قوری: گلهای خشک بابونه برای تهیهی جوشانده مناسباند. یک قاشق چایخوری بابونه را با یک فنجان آب جوش به مدت 5 دقیقه یا کمی بیشتر بجوشانید و با کمی عسل یا لیموترش نوش جان کنید.
نعنا
اگر به دنبال یک نوشیدنی محرک مغز و خنک کنندهی بدون کافئین میگردید نعناع انتخاب خوبی است. نعنا همچنین برای رفع دل درد و درد معده خوب است.
اندر باغچه: حتی ناشیترین باغبانها هم به راحتی میتوانند نعنا بکارند. برای عمل آوردن این گیاه معطر نیاز به باغچه هم ندارید بلکه در یک گلدان هم میتوانید نعنا بکارید. نعنا گونه متنوعی دارد که میتوانید بر حسب علاقهی خود انتخاب کنید.
اندر قوری: دم کردهی نعنا چه به صورت داغ و چه به صورت خنک بسیار خوشمزه است. البته میتوانید نعنا را با گیاهان معطر دیگری مانند رزماری یا بادرنجبویه، آویشن و غیره مخلوط کنید.
بادرنجبویه
جوشاندهی بادرنجبویه بدون کالری است و برای مقابله با اضطراب و بیخوابی مناسب است. برای همین اگر احساس میکنید استرس کاری زیادی دارید میتوانید روی یک فنجان جوشاندهی بادرنجبویه حساب کنید.
اندر باغچه: بادرنجبویه جزو خانوادهی نعنا محسوب میشود. یعنی رویش آن زیاد است. بنابراین امکان دارد زود همهی باغچهتان را بگیرد. برای همین باید حواستان باشد اجازه ندهید زیاد پخش شود. هر وقت که این گیاه معطر را کاشتید خیالتان راحت باشد که تا چند فصل بادرنجبویه خواهید داشت.
اندر قوری: با برگهای تازه یا خشک بادرنجبویه جوشاندهی خوش طعمی خواهید داشت. یک قاشق چایخوری برگ بادرنجبویه را با یک فنجان آب جوش دم کرده و میل کنید.
رزماری
اصلا وجود رزماری در هر آشپزخانهای لازم است آن هم برای بهتر کردن طعم غذاها و یا به عنوان جوشانده. رزماری روی حافظه تاثیر مثبت میگذارد و هوشیاری افراد را بالا میبرد. اگر سرتان مدام در کتاب است و یا در اداره سخت مشغول کار هستید باید بدانید که رزماری میتواند دوست خوبی برای رفع خستگی و خمودگی باشد. این گیاه معطر همچنین حاوی ویتامین A، B،C و E میباشد.
اندر باغچه: رزماری عاشق خاک تمیز است. برای چیدن رزماری بهتر است از قیچی استفاده کنید تا راحت تر باشید و دستهایتان کثیف نشود.
اندر قوری: یک شاخهی کامل رزماری را در قوری حاوی آب داغ بیندازید یا اینکه برگهای خشک آن را دم کنید. باید بدانید که رزماری به خوبی با سبزیجات معطر دیگر مخلوط میشود و طعم بهتری میگیرد.
گل گاوزبان
گل گاوزبان آرامبخش و نشاط انگیز است. از این گذشته اگر به دنبال یک گیاه ضدالتهاب میگردید میتوانید به این گیاه اعتماد کنید. گل گاوزبان برای تسکین گلودرد، سرفه و سرماخوردگی نیز مفید میباشد.
اندر باغچه: گل گاوزبان گیاه حاصلخیزی است و کشت آن خیلی ساده است. این گیاه عاشق آفتاب است و گلهای آبی خوش رنگی دارد. موقع چیدن این گیاه دستکش بپوشید تا دستهایتان دچار خارش و زخم نشود. به خاطر اینکه برگهای این گیاه پوشیده از پرزهای خاردار است.
اندر قوری: از برگها و گل خشک شده گل گاوزبان برای تهیهی جوشاندهی گرم استفاده کنید. میتوانید عسل، لیموترش و چند تکه یخ را با دم کردهی گل گاوزبان مخلوط کنید تا یک نوشیدنی خنک و خوشمزه داشته باشید.
برای ازدواج، آشنایی طولانی موردنیاز است و منظور از طولانی، حداقل 6 ماه است. این ارتباط به معنای دیدارهای کوتاهمدت در پارک یا کافیشاپ نیست. دیدارها باید عمیقتر و منطقیتر باشد و هر دو طرف نکتههایی را رعایت کنند که موارد زیر از مهمترین آنها محسوب می شود.
چطور برای ازدواج آشنا شویم؟
آشنایی های منجر به ازدواج باید حد و مرزهایی داشته باشد و بعد از چند ماه گفت وگو و آشنایی باید تکلیف شان را مشخص کنند؛ معمولاً خانم ها تلاش می کنند که زودتر ازدواج کنند و آقایان در سطح دوستی و ارتباط رابطه را نگه می دارند. در چنین موقعیت هایی، نقش خانم ها بسیار مهم است که به این رابطه تن ندهند و موجب تداوم آن نشوند و اجازه ندهند ازدواج شان به تأخیر بیفتد.
وقتی مردی تن به ازدواج نمی دهد، آن را به تعویق می اندازد و به خانواده اطلاع نمی دهد؛ خانم ها فکر می کنند در این شرایط با محبت بیشتر و همراهی کردن می توانند بیشتر در دل او رسوخ کنند، این اشتباه است و باید بدانند با فاصله گرفتن و دور شدن از پسر موفق ترند.
در دوره آشنایی فقط باید گفت و گو کنند و هیچ نوع رابطه دیگری برای آشنایی درست نیست. بسیاری از جوانان تئوری دارند که باید روابط عمیق تری برای آشنایی داشته باشیم؛ این امر نادرست است حتی گفت وگوها هم باید با اطلاع خانواده و همراه با تعهداتی باشد. در غیر این صورت باعث می شود رابطه به سمت ازدواج پیش نرود، زیرا فرد با خود می گوید حالا که هر چیزی که بخواهم در این رابطه به دست می آورم چرا زیر بار ازدواج، مسئولیت ها و هزینه های آن بروم؟!
گفت و گو هم باید به صورت مناسبی صورت گیرد و از مسائل و گفت و گوهای عاطفی شدید و احساسات عمیق پرهیز شود. زیرا این مسائل رابطه را عمیق تر می کند و دیگر از سطح آشنایی خارج می شود و بیشتر شکل دوستی خیابانی پیدا می کند، و اگر خانواده ها مطلع نباشند می شود نامزدی غیررسمی که هیچ کسی از آن خبر ندارد و سطح آسیب را بالا می برد.
9 نکته مهم در دوران نامزدی
در دوران آشنایی و نامزدی باید به نکاتی توجه داشته باشید که شاید کمتر کسی درباره آنها با شما صحبت کرده باشد. این نکات آنقدر مهم هستند که بی توجهی به آنها می تواند زندگی شما را با بحران طلاق مواجه کند.
1. به حسهای خود در رابطه توجه کنید : خشمگین شدن، نداشتن تمایل به یکدیگر و بگومگو، علایم هشداردهنده ای هستند. شاید عدهای تصور کنند این حالتها در یک رابطه طبیعی است و هر دو طرف به مرور به هم عادت میکنند و وضعیت بهبود مییابد اما دوره نامزدی با این فراز و نشیب نشانه آن است که قطعا در زیر یک سقف مشکلات تشدید خواهد شد.
2. دوره نامزدی دوره خوشگذرانی نیست : دوره نامزدی برخلاف تصور، دوره تفریح و خوشگذرانی نیست بلکه دوره دشوار آشنایی برای کسب اطلاعات در یک زندگی چند ساله است.
3. صفات قابلتحمل و غیرقابلتحمل همدیگر را بشناسید : خطوط قرمز غیرقابلچانهزنی و غیرقابلمذاکره، خواستههایی هستند که باید به اطلاع طرف مقابل برسد تا بداند در صورتی که از این خطوط قرمز عبور کند، زندگی به پایان خواهد رسید مثلا خطقرمز بعضیها اعتیاد یا رابطه خارج از زندگی زناشویی است.
4. از آزارهای جسمی طرف مقابلتان چشمپوشی نکنید : اگر در دوران نامزدی از طرف مقابل متحمل آزار جسمی شدید، شک نکنید این مشکل دوباره تکرار خواهد شد. این زدن به معنای عصبانیت و خشم نیست و عذرخواهی نیز تغییری در ماهیت عمل ایجاد نخواهدکرد. در پس آن فرهنگ و ذهنیتی وجود دارد که به آن مرد یا زن اجازه دستدرازی میدهد. البته ممکن است واکنشی نشان دهید که طرف مقابل دیگر حرکت خود را تکرار نکند ولی فرهنگ و ذهنیت او را نمیتوان تغییر داد.
5. آزارهای روانی را تحمل نکنید : اگر نامزدتان شما را آنگونه که هستید قبول ندارد و قصد دارد در رفتار شما تغییری ایجاد کند یا برایتان احترام قائل نیست، تردید نکنید بعد از ازدواج و ورود به زندگی زناشویی رفتارش به هیچوجه عوض نخواهد شد.
6. اولویتها را مشخص کنید : در دوره نامزدی بررسی کنید اولویت نامزد شما کیست؟ شما در اولویت هستید یا پدر و مادرش و چقدر تحتکنترل آنهاست. آیا آنقدر بلوغ فکری و عاطفی پیدا کرده که از والدین خود جدا شود؟ این مشکل یکی از شایعترین علتهای جدایی و طلاق در ایران است. وابستگی جوانها به خانوادهها مشکلات عدیدهای در زندگی زناشویی به وجود میآورد.
7. افکار و احساساتتان را بروز دهید : وقتی در دوره نامزدی حس میکنید افکار و احساساتتان مقابل نامزدتان مجال بروز ندارند و او همیشه به فکر تحمیل احساسات و افکار خود به شماست، خطر را جدی بگیرید. او ارزشهای خود را درست میداند و از شما خواهد خواست مانند او فکر کنید.
8. همه معیارها را بررسی کنید : بعضی خانوادههای مذهبی فکر میکنند اگر هر دو خانواده به مذهب معتقد باشند، نیازی به بررسی دیگر نکتههای مهم زندگی نیست اما سایر عوامل اثرگذار در ازدواج (مثل اشتغال و استقلال فکری) هم باید بررسی شوند. نکته دیگر اینکه اگر کسی ادعا کند به دین معتقد است، این لزوما به معنای عمل کردن او به دستورات دین نیست و چهبسا تلقی او از دینداری با تلقی شما کاملا متفاوت باشد.
9. تعیین تکلیف کنید : شما ممکن است بحثهایی را مطرح کنید که اهمیت زیادی برایتان داشته باشد ولی طرف مقابل با شوخی یا طفره رفتن موضوع را خاتمه دهد. از این مساله نباید به راحتی گذشت. فرض کنید شهر موردنظر برای زندگی یا دوری و نزدیکی به والدین برای شما مهم است ولی نامزدتان درباره آن صحبت نمیکند در حالی که ضروری است قبل از ازدواج درباره این موضوعات مذاکره و تعیین تکلیف شود.
آدمی دو قلب دارد !
قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بی خبر.
قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد
همان که گاهی می شکند
گاهی می گیرد و گاهی می سوزد
گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست می رود...
با این دل است که عاشق می شویم
با این دل است که دعا می کنیم
با همین دل است که نفرین می کنیم
و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...
اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم.
این قلب اما در سینه جا نمی شود
و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد
این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد
سیاه و سنگ هم نمی شود
از دست هم نمی رود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند
بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد
این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند
وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد
وقتی تو می رنجی او می بخشد...
این قلب کار خودش را می کند
نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت
نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی
.
.
.
.
.
و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند .
ما را دوست دارند بی هیچ علتی!
در روزگاران قدیم مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار که دوست ناباب بدرد نمی خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه مرگ پدر می رسد پدر می گوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا می روم ولی در آن مطبخ کوچک را قفل کردم و این کلیدش را به دست تو می دهم، در توی آن مطبخ یک بند به سقف آویزان است هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی برو آن بند را بینداز گردن خودت و خودت را خفه کن که زندگی دیگر به دردت نمی خورد.
پدر از دنیا می رود و پسر با دوستان و معاشران خود آنقدر افراط می کند و به عیاشی می گذراند که هرچه ثروت دارد تمام می شود و چیزی باقی نمی ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می بینند از دور او پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرو می رود و به یاد نصیحت های پدر می افتد و پشیمان می شود و برای اینکه کمی از دلتنگی بیرون بیاید یک روز دو تا تخم مرغ و یک گرده نان درست می کند و روانه ی صحرا می شود که به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه ای روز خود را به شب برساند و می آید از خانه بیرون و راهی بیابان می شود تا می رسد بر لب جوی آب.
دستمال خود را می گذارد و کفش خود را در می آورد که آبی به صورت بزند و پایی بشوید در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می آید و دستمال را به نوک خود می گیرد و می برد. پسر ناراحت و افسرده به راه می افتد با شکم گرسنه تا می رسد به جایی که می بیند رفقای سابق او در لب جو نشسته و به عیش و نوش مشغولند.
می رود به طرف آنها سلام می کند و آنها با او تعارف خشکی می کنند و می گویند بفرمایید و پهلوی آنها می نشیند و سر صحبت را باز می کند و می گوید که از خانه آمدم بیرون دو تا تخم مرغ و یک گرده نان داشتم لب جویی نشستم که صورتم بشویم کلاغی آن را برداشت و برد و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم.
رفقا شروع می کنند به قاه قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی گرسنه هستی بگو گرسنه هستم ما هم لقمه نانی به تو می دهیم دیگر نمی خواهد که دروغ سرهم بکنی پسر ناراحت می شود و پهلوی رفقا هم نمی ماند.
چیزی هم نمی خورد و راهی منزل می شود منزل که می رسد به یاد حرف های پدر می افتد می گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می شوم که چنین وصیتی کرد حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می گفت حلق آویز کنم.
می رود در مطبخ و طناب را می اندازد گردن خود تکان می دهد یک وقت یک کیسه ای از سقف می افتد پایین. وقتی پسر می آید نگاه می کند می بیند پر از جواهر است می گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی. بعد می آید ده نفر گردن کلفت با چماق دعوت می کند و هفت رنگ غذا هم درست می کند و دوستان عزیز ! خود را هم دعوت می کند. وقتی دوستان می آیند و می فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می افتند و از او معذرت می خواهند.
خلاصه در اتاق به دور هم جمع می شوند و بگو و بخند شروع می شود. در این موقع پسر می گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم یک بزغاله وسط دو پای کلاغی بود و کلاغ پرواز کرد و بزغاله را برد. رفقا می گویند عجب نیست درست می گویی، ممکن است.
پسر می گوید قرمساق ها من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید حالا چطور می گویید کلاغ یک بزغاله را می تواند از زمین بلند کند و چماق دارها را صدا می کند. کتک مفصلی به آنها می زند و بیرونشان می کند و می گوید شما دوست نیستید عاشق پول هستید و غذاها را می دهد به چماق دارها می خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می کند.
ماجرای دنبالهدار اختلافات و بگومگوهای زناشویی خیلی قبلتر از تشکیل زندگی مشترک آغاز میشود. از زمانی که دختر و پسر به صورت جدی به ازدواج و خصوصیات همسر آیندهشان فکر میکنند.
همسر دلخواه من؛
- شریک زندگی من باید مثل من فکر کند. علایق ما در همه زمینهها باید شبیه به هم باشد.
- همسر آیندهی من باید قبل از هر چیز به تامین نیازهای مالی خانوادهاش فکر کند، درست مثل پدرم.
- همسر آینده من باید اجتماعی و اهل رفت و آمد باشد، چون ما خانواده شلوغ و پر رفت و آمدی هستیم.
اینها چند نمونه از بیانیههای قبل از ازدواج است! اغلب دختر و پسرهایی که در آستانه ازدواج هستند، مهمترین دغدغه زندگیشان انتخاب یک همسر ایدهآل و مطابق با معیارهایشان است. مسلما همه ترجیح میدهند با کسی ازدواج کنند که بیشترین شباهت را به آنها داشته باشد، اما...
شباهت تا کجا؟
-من رنگ آبی را دوست دارم، شما چطور؟
-من عاشق مسافرت هستم، شما چطور؟
-من یک آدم برونگرا هستم، احساساتم را به راحتی بیان میکنم و وقتی خوشحال یا ناراحت هستم همه متوجه میشوند. شما چطور؟
-من با کار کردن خانمها خارج از منزل مخالفم، شما چطور؟
-من با زندگی در یک خانه مشترک با خانواده همسر مخالفم، شما چطور؟
-من معتقدم بیپولی بزرگترین معضل زندگی است، شما چطور؟
مسلما کسی که این سوالات را مطرح میکند، ترجیح میدهد پاسخ تمام این سوالات عبارت «من هم همینطور» باشد! اما واقعیت چیز دیگری است. مطمئنا دو نفر که از دو خانواده با فرهنگ و آداب و رسوم و اعتقادات متفاوت آمدهاند، در بسیاری موارد با هم اختلاف سلیقه دارند و انتظار بیجایی است که بخواهیم همسر آیندهمان دقیقا شبیه ما باشد، مانند ما بیندیشد، مانند ما عمل کند و هیچگاه میان ما اختلافنظری بوجود نیاید، اما بایستی در انتخاب خود نهایت دقت را داشته باشیم که اختلافنظر و سلایق ما و همسرمان بر سر مسایل مهم و تعیینکننده زندگی نباشد.
برای بررسی خصوصیات رفتاری و اخلاقی همسر آیندهتان بد نیست درباره آداب و رسوم خانوادگیش بپرسید. نوع نگاه او به زندگی و اولویتهایش را با خود و خانوادهتان مقایسه کنید. اگر در خانوادهای مذهبی زندگی میکنید قبل از هر چیز به سراغ اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی فرد مورد نظرتان بروید
تفاوتها و اختلافات مشکلساز
شاید یک فرد درونگرا با فردی برونگرا کنار بیاید و به مرور زمان حتی رفتارهای یکدیگر را تعدیل کنند، ازدواج یک فرد خونسرد و آرام با کسی که درست نقطه مقابل او و بسیار عجول و ناآرام است، اگرچه همراه با مشکلات، اما امکانپذیر است، اما مسلما ازدواج فردی که اعتقادات مذهبی محکمی دارد، با کسی که به کلی با مسائل دینی و مذهبی بیگانه است، ازدواجی محکوم به شکست خواهد بود، همینطور است ازدواج دو نفر از دو خانواده با فرهنگ و آداب و رسومی کاملا متفاوت. جهان بینی هر فرد و نوع نگاه او به زندگی، اعتقادات، باورها و افکار هر فرد بایدها و نبایدها و خط قرمزها مواردی است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت.
چه باید کرد؟
-باورها و اعتقادات هر فرد سالها همراه او بوده و شخصیت او بر پایه همین اعتقادات شکل گرفته و دست برداشتن از آنها برای او کار بسیار دشواری است. پس کسی را انتخاب کنید که اعتقاداتش به شما نزدیک باشد.
-هرگز با این تصور که «میتوانم او را تغییر دهم» فردی را که افکار و رفتارش با ایدهآلهای شما تفاوت زیادی دارد انتخاب نکنید.
اختلافات فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و.. تفاوتهای بنیادینی است که قطعا در زندگی مشترک موجب بروز مشکلات و مسائل بغرنج و لاینحلی خواهد شد.
شاید بهتر است در جلسات خواستگاری و آشنایی سوالات مهمتر از اینکه چه رنگی را میپسندی؟ و طرفدار تیم آبی هستی یا قرمز؟ یا بازیگر مورد علاقهات کیست؟ و.... مطرح نمود و به دنبال تفاوتها و اختلافنظرهای چالشبرانگیز بود.
برای بررسی خصوصیات رفتاری و اخلاقی همسر آیندهتان بد نیست درباره آداب و رسوم خانوادگیش بپرسید. نوع نگاه او به زندگی و اولویتهایش را با خود و خانوادهتان مقایسه کنید. اگر در خانوادهای مذهبی زندگی میکنید قبل از هر چیز به سراغ اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی فرد مورد نظرتان بروید.
اگر در خانوادهای سنتی و پایبند به آداب و رسوم قدیمی بزرگ شدهاید، فردی را انتخاب کنید که به سنتها و آداب و رسوم خانواده شما احترام بگذارد. مسلما فردی که سودای رها شدن از گذشته و فراموش کردن آداب و رسوم پیشینیانش را دارد و به اصطلاح به دنبال یک زندگی مدرن و مقتضیات آن است، انتخاب مناسبی به نظر نمیرسد.
اگر مسائل مادی و اقتصادی جز اولین اولویتهای شما در زندگی محسوب میشود، اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که همیشه در رفاه بودهاید و همه خواستههایتان بیچون و چرا برآورده شده، بهتر است فردی را انتخاب کنید که وضعیت اقتصادی باثبات و مناسبی داشته باشد و شیوه زندگیاش شبیه خودتان باشد.
و در آخر؛
فراموش نکنید که صحبت یک عمر زندگی است و اولین و مهمترین دلیل ازدواج رسیدن به آرامش و کمال است و این آرامش و کمال دست نخواهد داد مگر اینکه شباهتهای شما و همسرتان بیش از تفاوتهایتان باشد.
کارشناسی میگفت 87 درصد پسرهای جوان، این روزها تمایلی به ازدواج ندارند. این بیمیلی ها معمولا دلایل مشابهی دارند. آنها مشکل مالی دارند، توان اداره زندگی با حقوق ناچیز جوانان عملی نیست، خانواده دختر مراسم عروسی پرزرق وبرقی میخواهد که نیازمند پس انداز چند ده میلیونی است و... اما در پس تمام این علتها که کم موجه نیست، برخی علتها ریشه در شخصیت برخی جوانان دارند، ریشه در شیوههای تربیتی آنها، رفتار خانواده با آنان و ایجاد تعهد و مسئولیتپذیری در آنها که ضعف در هرکدام، جوانان را وامی دارد تا از ازدواج شانه خالی کنند.
وابستگی در علم روانشناسی واژه بدی نیست، زیرا همه به هم وابسته هستند؛ مادر به فرزند، زن و شوهر و گاهی دو دوست به هم وابستهاند، اما زمانی که این وابستگی به جایی میرسد که افراد نیاز دارند فرد دیگری را بشدت به خود وابسته نگه دارند و به مرور این موضوع دوجانبه میشود، وابستگی، یک اختلال شخصیتی خواهد بود. وقتی که این آقا یا خانم وابسته میخواهند تشکیل خانواده دهند موضوع وخیمتر میشود. هر چند وابستگی شکلهای مختلفی دارد، اما وابستگی مادر و فرزند و بویژه وابستگی مادر وفرزند پسر از جمله وابستگیهایی است که این روزها به عنوان یکی از عوامل ترس پسرها از ازدواج وگردن نهادن به تعهد زندگی مشترک، شکل جدیدی به خود گرفته است.حساسیت این مساله پس از ازدواج به حدی است که بهتر است در همان محضر یک تست شخصیت وابستگی از افراد به خصوص آقایان گرفته شود تا اگر مشخص شد این اختلال در فرد وجود دارد از ازدواج جلوگیری شود. با این روش مقدار قابل توجهی از آمار طلاق پایین میآید. این موضوع تا حدی ریشهای است.
روانشناسان معتقدند، اختلال وابستگی مادر و پسر ریشه در دنیای کودکی دارد، مادرانی که در بیشتر موارد، میانه خوبی با همسرانشان ندارند یا در سن پایین ازدواج کرده و صاحب فرزند شدهاند، شوهرشان فوت کردهاند و... بیشتر در معرض وابستگی به پسرانشان هستند. در این صورت خلأهای عشقی، عاطفی و تکیهگاهی خود را در وجود پسر مییابند.
یکی از دلایلی که مادرها دوست دارند فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارند، مسائل مالی است. در برخی خانوادهها که شغل پدر خانواده آزاد بوده و حقوق کارمندی ثابتی وجود ندارد، مادر خانواده برای تامین معاش خود در آینده و پس از مرگ و از کارافتادگی همسر ناچار است، فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارد تا منبع درآمد خود را از دست ندهد، بنابراین تمام سعی خود را میکند که هر روز پیش از روز قبل، فرزند را وابسته کند.
من زن نمیخوام
بسیاری جوانان از ازدواج طفره میروند چون انتظار دارند، همسرشان نیز بعد از ازدواج برایشان مادری کند، یعنی، لباسشان را مرتب کند، غذا بپزد، نوازششان کند، نگرانشان باشد و تمام وقتش را صرف همسر کند، درحالی که بسیاری از دختران چنین رویهای را نمیپسندند. به همین دلیل انتخاب همسر برای پسران وابسته دشوار است.
دوران شیرین وابستگی میان پسرها و مادرها زمانی به اوج میرسد که قرار باشد، عضو سومی میان این دو فاصله بیندازد یعنی پسر بخواهد ازدواج کند. از آنجا که این اختلال شخصیتی بسادگی قابل تعریف و شناسایی نیست، خیلیها نمیدانند فرزندشان به آن دچار است و حمایتهای بیرویه خود را نشانه مهر مادری میدانند.
مادری که تمامیت خود را در وجود فرزند پسر میبیند، همیشه سعی میکند پسر را جوری به خود وابسته نگه دارد که او هم در هیچ زمانی مادر را رها نکند و نیازهای روانی او را به حد کمال برآورده میکند و در اصطلاح ما روانشناسان، در سیستم غلط هم وابستگی رخ میدهد.
بسیاری از این پسرها قادر نیستند کوچکترین کار شخصی خود را انجام بدهند، زیرا مادر همه کارهای او را انجام میداده و او را اشباع کرده است. پسر طی این سیستم غلط رشد میکند و زمانی که میخواهد ازدواج کند سیستم به هم میخورد و آرامش مادر برهم زده میشود و شروع به سنگ انداختن در زندگی پسر و عروس میکند.
سخنچینی عروس را نزد پسر میکند یا متاسفانه تا حدی پیش میرود که زندگی آنها را به مرز طلاق میرساند و به دلیل اینکه پسر هم مهارت لازم را برای حل مشکل و ایجاد تعادل در محبت به همسر و مادر نیاموخته، در نتیجه نمیتواند سیستم را بیخطر نگه دارد و توان زنداری ندارد. افراد وابسته، مهارتهای لازم را برای حل مشکلات ندارند و یاد نگرفته اند چگونه مدیریت کنند. پس از اینکه صاحب فرزند هم میشوند همواره از مادر صلاح و مشورت میخواهند و به سیستم قبلی خود چسبیدهاند.»
پسر باید بداند که پدر و مادر بعد از ازدواج واجبالاطاعه نیستند. عزیزند، محترمند، اما اینگونه نیست که باید مطیع آنها باشد. باید یاد بگیرد که سرنوشت خودش را خودش بنویسد. خودش برای هر قسمت از این ازدواج برنامه داشته باشد، نظر داشته باشد، البته مشورت با بزرگترها فراموش نشود
این توصیهها را جدی بگیرید
برای حل مشکل وابستگی به والدین، مرحله اول آمادهسازی خود است. تا خودتان را نشناسید همسرتان شناخته نمیشود. نبی اکرم(ص) تأکید فرمودهاند که حتما با کفو خودتان ازدواج کنید. برای اینکه کفوتان را بشناسید باید بدانید که خودتان سمت و سویتان کجاست.
در مرحله اول باید بدانید که مهمترین ویژگی شما برای ازدواج چه باید باشد. (یا خصوصیت همسر چه باشد) و برای این باید خودتان را برایش آماده کنید. پس برای خودتان یک دوره بگذارید و آن خصوصیتها را اولا در خودتان پیدا کنید و ثانیا آنها را در خودتان بپرورانید. آماده شوید برای جدا شدن از پدر و مادر.
پسر باید بداند که پدر و مادر بعد از ازدواج واجبالاطاعه نیستند. عزیزند، محترمند، اما اینگونه نیست که باید مطیع آنها باشد. باید یاد بگیرد که سرنوشت خودش را خودش بنویسد. خودش برای هر قسمت از این ازدواج برنامه داشته باشد، نظر داشته باشد، البته مشورت با بزرگترها فراموش نشود.
مرحله دوم آماده ساختن والدین است. شاید بسیاری از شما خودتان را برای ازدواج آماده میبینید، اما پدر و مادر شما را آماده نمیبینند. هنوز میگویند شما بچهاید، هنوز اطمینان و قبول ندارند که شما میتوانید زندگی بچرخانید و اداره کنید. خوب چگونه به آنها اعلام آمادگی کنیم؟ با زیرکی خاصی باید به پدر و مادر فهماند که آن ویژگی در من رخ داده است. وقتی ببینند که این ویژگی هست به شما اعتماد میکنند. باید به پدر و مادر نشان داد که ما میتوانیم روی پای خودمان بایستیم و ازدواج ما، فردا برای شما خفت، گرفتاری، آبروریزی و... نمیآورد.
ازدواج بهترین راه برای کاهش وابستگی مرضی بین مادر و فرزند است که برای هردو طرف مفید است، هرچند برخی پسران برای فرار از مسئولیت و پذیرش تعهد، وابستگی به مادر و پدر را بهانه میکنند، اما رفتن به مراکز مشاوره، تنظیم مناسبات رفتاری و ساماندهی آن با فرزند پسر در یک طیف زمانی چند ماهه میتواند او را برای ازدواج آماده کند.
خصوصیات افراد وابسته
در روابط پیش از ازدواج با همسر آینده و خانواده او به میزان وابستگی آنها دقت کنند، چون رفتار مرد بالغی که حتی بعد از ازدواج به مشورت با مادرش نیازمند است و نمیتواند بدون دانستن نظر مادر خود تصمیم بگیرد کمی ناامیدکننده به نظر میرسد.
البته که احترام به نظر مادر و پدر ضروری است، ولی وقتی این احترام به صورت یک وابستگی و نیاز در آمده باشد میتواند نشانه اعتماد به نفس نداشتن یک مرد باشد.
اگر مردی نتواند به تصمیمات خود اعتماد کند در جلب اعتماد همسر خود نیز موفق نخواهد بود. این افراد به دلیل اینکه از مستقل زندگیکردن میترسند، مرتب از جمله «مادرم میگوید، مادرم معتقد است و...» استفاده میکنند.
1) معمولا این افراد به محض وقوع اتفاق کوچکی که در رابطه با نامزد شان پیش می آید فورا به سراغ والدین خود می روند و آنها را در جریان تمام ماوقع می گذارند.
2) در بسیاری از مسایل مهارت ندارند به خصوص مهارت های اجتماعی. به جای اینکه خودشان مساله را حل کنند نامزد را مقابل والدین به ویژه مادر قرار می دهند و آن خانم از همان ابتدا خود را مقابل مادرشوهر می بیند و از همان ابتدا مشکلات و دشمنی ها آغاز می شود.
3) بسیاری از این افراد نیاموخته اند که چطور همسرداری کنند و به موقع هوای همسر خود را داشته باشند و هیچ منطقی را نمی پذیرند و درصدد حل مشکل همسر با خانواده خود برنمی یابند. آنها اغلب اوقات، خانم را مقصر می دانند و در حاشیه قرار می دهند و اجازه بی احترامی از جانب خانواده خود را به همسر می دهند.
.: Weblog Themes By Pichak :.