بیستم مهرماه سال 1359، ساعت نه صبح، در هنگامه آتش و خون، از میان رگبار گلولهها و انفجار خمپارهها، یک آمبولانس وارد خط مقدم، جبهه خرمشهر، شد تا به یاری رزمندگان مجروحی که در عرصه کارزار دفاع مقدس بر خاک و خون افتاده بودند، بروند.
دختر پرستاری که سرنشین آمبولانس بود، همراه با چند رزمنده جوان، خود را در محاصره سربازان عراقی دید، ساعتی بعد به اسارت درآمد. او که فارغ التحصیل رشته مامایی بود، آن روز، اولین زن مسلمان ایرانی بود که اسیر عراقیها شد.
بعد از هشت سال دفاع مقدس و گذشت سالها، او امروز عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران است.
فاطمه ناهیدی، بعد از پیروزی انقلاب، نخست در اکیپ درمانی جهاد سازندگی و سپس در کمیته امداد امام خمینی فعالیت داشت که به مناطق محروم میرفت.
با آغاز جنگ به جبهه روی آورد و با دریافت حکم مأموریت از سپاه پاسداران، در کرمانشاه، رهسپار خرمشهر شد. خانم ناهیدی پیرامون رویداد اسارت خود میگوید:
شب نوزده مهرماه 1359، با شهید صادقی (معاونت درمانی استان هرمزگان) قرار گذاشتیم، دو گروه شویم و به نوبت، هر گروه 24 ساعت، به زخمیان خط مقدم جبهه خرمشهر برسیم. روز بیستم مهرماه، نوبت من بود. عراقیها به شدت، تمام جبهه ها را می کوبیدند. یک آمبولانس برداشتیم و راهی خط مقدم شدیم.
هیچ کدام به منطقه آشنا نبودیم و نمی دانستیم که تمام شهدا و مجروحان به دست عراقی ها افتادهاند. در ساعت 9 صبح بیستم مهرماه بود که من همراه چهار سرباز دیگر در خط مقدم، اسیر عراقی ها شدیم. اولین زن اسیر دست عراقیها بودم. همه عراقیها برای این پیروزی با هلهله و شادی تیرهای هوایی شلیک می کردند. عراقی ها تصور میکردند، یک مهره مهم از ارتش ایران را دستگیر کردهاند.
بازجوییهای مداوم، چه در پشت خط مقدم و چه در پادگان «تنومه»، ادامه داشت. بعد از چند روز، سه خواهر دیگر را نیز در جادههای آبادان ـ ماهشهر اسیر کردند.
چند شب قبل از این که به بغداد منتقل شویم، برای بازجویی به سازمان امنیت عراق اعزام شدم. هر چهار نفر ما را در سلول سرخ سازمان امنیت و زندان «الرشید» بغداد زندانی کردند.
در اردوگاه سر همه ما را تراشیده بودند، فشار و شکنجه بر چهره اسرا دیده میشد. دورانی که در آن اردوگاه داشتیم، سراسر تجربه بود و آزمایش.
خانم فاطمه ناهیدی امروز مادر سه فرزند دختر است.
هشت سال دفاع مقدس، آثار با ارزش و معنوی را بر جای گذاشت که نشانگر روزهای پر فراز و نشیب، تلخ و شیرین حماسه آفرینان صحنه های جنگ است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با تمام ویرانگری هایش دارای فرهنگ انتقالی به نسل های بعدی است، فرهنگ جنگ خود مجموعه ای است از عملکردها، نگرش ها، روش ها، آفرینش های هنری و ادبی سال های جنگ و پس از آن. باید توجه کرد که انتقال این فرهنگ و حماسه ها به نسل های بعدی و حفظ ارزش ها و آثار این سال ها یکی از مهم ترین اقداماتی است که باید بدان توجه شود.
ساخت موزه های مربوط به دوران هشت سال دفاع مقدس، انتشار کتاب ها، مقالات و خاطرات این دوران، ساخت فیلم ها، برپایی یادمان ها و مراسم های مربوط به دفاع مقدس از جمله اقدامات مهم برای حفظ و نشر آثار و ارزش های این سال های مقدس است.
معرفی یادمان ها
یادمان شلمچه
منطقه مرزی شلمچه، در غرب خرمشهر و نزدیک ترین منطقه مرزی به بصره می باشد. شلمچه از شمال به حسینیه، از جنوب به اروند رود، از شرق به خرمشهر و از غرب به خط مرزی ایران و عراق محدود می شود. منطقهای در آن سوی مرز در خاک عراق نیز با نام شلمچه وجود دارد. منطقه مرزی شلمچه، در تاریخ 31 شهریورماه 1359 یکی از محورهای حمله نیروهای عراق به خرمشهر بود. با وجود این که؛ خرمشهر در پی عملیات بیت المقدس توسط نیروهای رزمنده اسلام آزاد شد ولی شلمچه، همچنان در تصرف ارتش بعث باقی ماند تا این که در تاریخ 5 دی ماه 1365، به دنبال عملیات کربلای 5، مواضع دشمنان در این منطقه مرزی توسط نیروهای رزمنده اسلام در هم شکست و شلمچه آزاد شد.
یادمان طلائیه
طلائیه در غرب استان خوزستان و در نزدیکی مرز عراق در دهستان بنی صالح از بخش هویزه شهرستان دشت آزادگان واقع شده است. این منطقه از جنوب و غرب با کشور عراق، از شرق با کوشک و از شمال با سه راهی فتح و چهارراه برزگر همسایه است. منطقه طلائیه یکی از محورهای اصلی حمله عراق در سال 1359 برای پیشروی به سمت حمیدیه و اهواز بود. همچنین این منطقه مهم ترین محور عملیاتی خیبر و بدر به شمار می رود. بعد از جنگ در این مکان محلی برای جستجوی پیکر مطهر شهدا دایر شد، در مکانی که تعداد زیادی از شهدا کشف شد. حسینیه ای به نام حسینیه حضرت ابوالفضل(ع) بنا شد که اکنون میزبان زائران کربلای طلائیه می باشد.
یادمان فکه
فکه، منطقه ای بیابانی در شمال غرب خوزستان و جنوب شرق استان ایلام است که از جنوب با چزابه و شهر بستان، از شرق با میشداخ و رقابیه، از شمال غرب با عین خوش و شهر موسیان، از شمال شرق با چنانه، برغازه و شهر شوش و از غرب با استان العماره عراق همسایه است.
منطقه فکه، بیابانی و سرزمین شن های روان است که نیروهای بعث عراق پس از اشغال این منطقه در آن 16 رده مانع برای رزمندگان اسلام ایجاد کرده بودند. رزمندگان اسلام در عملیات والفجر مقدماتی پس از نبردی سخت به محاصره نیروهای دشمن در آمدند و عده ای نیز مجبور به عقب نشینی شدند. به همین دلیل این منطقه مزین به خون شهدای عملیات های والفجر مقدماتی، والفجر 1، سردارانی چون حسن باقری، مجید بقایی، مرتضی آوینی و نیز شهدای تفحص است.
یادمان دهلاویه
دهلاویه، روستایی در شمال غرب سوسنگرد است که در روزهای اول جنگ مورد حمله نیروهای عراق قرار گرفت، هرچند نیروهای مردمی این روستا توانستند مدت 10 روز در برابر حمله دشمنان سرسختانه مقاومت کنند، اما سرانجام روستا در تاریخ 24 آبان 1359 به تصرف نیروهای عراق درآمد . دهلاویه پس از چندین عملیات بالاخره ، در پی عملیات آیت الله مدنی، در تاریخ 27 شهریورماه سال 1360، آزاد شد.
همچنین این منطقه محل شهادت بزرگانی چون؛ ایرج رستمی، غیور اصلی و دکتر مصطفی چمران، فرمانده ستاد جنگ های نا منظم و وزیر دفاع است. زمانی که شهید چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شد در پشت کانال این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید. بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس نیز به منظور پاسداشت رشادت شهید دکتر مصطفی چمران، در سال 1374، بنای یادبودی در محل اصابت گلوله خمپاره به این شهید بزرگوار با نام «یادمان شهید مصطفی چمران» بنا نهاد.
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را میگذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی میاندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.
علل آغاز جنگ
گرچه صدام حسین در ساعات میانی 31 شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران، موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز میدانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامهریزی شده، هدفمند و فرامنطقهای است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی تنها سبب از بین بردن «جزیره ثبات غرب» در منطقه نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای مورد نظر غرب در خاورمیانه و خلیج فارس را بر هم زده بود. انقلاب اسلامی در برابر نظامهای لائیکی مورد نظر غرب در منطقه، با صراحت، احیاء مذهب را صلا میداد. علاوه بر آن قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات مورد نظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب نفت از خلیج فارس، با تثبیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل امریکا و اتحاد جماهیر شوروی ـ علیرغم اختلافات برخاسته از فضای جنگ سرد ـ در نارضایی از انقلاب اسلامی ایران موضع یکسانی داشتند.
جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال و چند ماه قبل از وقوع جنگ تحمیلی، با فشارهای برون مرزی متعددی روبرو شد:
جنگ تبلیغاتی، سیاسی روانی؛ محاصره اقتصادی؛ بلوکه کردن داراییهای ایران؛ تهدیدات نظامی (مداخله نظامی در طبس و ...)؛ تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی؛ دامن زدن به تروریسم و ناامنی داخلی و حمایت از آن.
هدف از این اعمال، بدبین ساختن افکار عمومی جهان نسبت به انقلاب اسلامی، جلوگیری از شناسایی سیاسی جمهوری اسلامی و فراهم ساختن زمینه های جنگ علیه ایران بود. هدف این بودکه هرگونه برخورد با ایران، در عرصه بینالمللی، اقدامی در جهت بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه ومطابق خواست جامعه جهانی جلوه کرده و توجیه پذیر باشد. هدف این بود که نگذارند نهضت امام خمینی (ره) به عامل تأثیرگذار در تعیین نظم استراتژیک جهان تبدیل شود.
این گونه اهداف و دیدگاهها نیز نمیتوانست در چهارچوب اختلافات مرزی و جاهطلبیهای صدام تعریف شود. صدام در حقیقت فریب توطئه خارجی را خورد و جاهطلبیاش محرکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود. البته در کنار این جاهطلبی، صدام انگیزههای جداگانهای نیز برای جنگ داشت: صدام از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جمعیت 60 درصدی شیعیان عراق نگران بود؛ صدام همانگونه که خود و دولتمردانش به دفعات اعلام کردند از پیمان الجزیره ناراضی بوده و در پی فرصتی برای لغو آن و حل یکسره اختلافات مرزی دو کشور مطابق میل خود بود؛ صدام ـ بعدها از زبان سیاستمداران عراقی و غیر عراقی منتشر شد ـ مایل بود در برنامه نابودی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن خطرتفکر اسلامی برای استعمارگران، در منطقه پیشقدم شود تا بتواند حمایت دولتهایی را که با پیروزی انقلاب اسلامی منافعشان خطر افتاده، جلب کند و خود رهبری جهان عرب را به دست گیرد.
به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران سیاسی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را تهاجمی فرا منطقهای و برخاسته از اراده برون مرزی میشمارند.
البته حوادث بعد نشان داد که امریکا و یارانش در تبیین واقعیتها، اشتباه کرده و دچار خوشبینی شده بودند که ناشی از ماهیت رخدادهای سیاسیـ اجتماعی و اطلاعات نادرست امریکا بود. امریکا به رغم نظام و سیستم اطلاعاتیاش، همچنین حضور طولانی مدت در جامعه ایران، فاقد اطلاعات واقعی بود و توان تبیین صحیح این اطلاعات را نیز نداشت.
مجموعه این مسایل، امریکا و هم پیمانانش را به چالشی با جامعه ایران کشاند که هنوز بعد از گذشت نزدیک به سه دهه به پایان نرسیده است. گرچه در این مدت تحولات زیادی رخ داده، اما به طور قطع آن چه امریکاییها از آن هراس داشتند اتفاق افتاد؛ انقلاب اسلامی ایران در برگرفتن غبار از چهره اسلام و خارج ساختن آن از کنج راکد عبادتگاهها به صحنه سیاسی جوامع بشری موفق بود.
تمهیدات صدام برای جنگ تحمیلی
صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت.
اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم 1358ش.؛ توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب حمایت از بمبگذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راهآهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی؛ انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشهها و کتابهای درسی (عراق اهواز را «الاحواز»، خرمشهر را «محمره»، آبادان را «عبادان»، سوسنگرد را «خفاجیه» و بالاخره خوزستان را «عربستان» نامید.1) و الحاق خیالی این شهرها به قلمرو جغرافیائی عراق؛ تحریکات و تجاوزات مکرر مرزی (دهها مورد یادداشت رسمی اعتراض از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سفارت رژیم عراق در تهران ارسال شده است2)؛ انعقاد قراردادهای خرید هواپیماهای میراژ، میگ وتوپولف (این قراردادها پس از پیروزی انقلاب و قبل از جنگ منعقد شده است)؛ تقویت بدون دلیل نیروهای عراقی در مرز مشترک دو کشور و ایجاد موانع از قبیل سنگرهای بتونی، سیمهای خاردار و ... صدها نمونه دیگر از اقدامات مقدماتی صدام برای فراهم آوردن زمینه یک تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از این رو هجوم نظامیان عراق به ایران در 31 شهریور 1359، تعجب هیچ یک از محافل سیاسی مطلع جهان را برنیانگیخت، چرا که از تمامی اقدامات یکساله صدام، بوی جنگ به مشام میرسید.
دولتمردان عراقی از همان ابتدای تجاوزشان تمامی توان سیاسی، نظامی و تبلیغی خود را برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی ایران به کار بستند. در جبهه سیاسی هیأتهای بسیاری را روانه کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کردند و در این مأموریتها تلاش داشتند تا اهداف و مقاصد خود در تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران را، نزد جهانیان توجیه نمایند. در نیمه اول دهه 1360 ش. روزنامهها و رسانههای ارتباط جمعی امریکا و اروپا مملو از مقالات و گزارشهایی بود که در آنها، به اهداف و نقشههای مقامات عراقی در به راه انداختن جنگ و علت حمایت کشورهای غرب و شرق از آنها اشاره شده بود. در این مقالات در توصیف اهداف جنگ به سرکوب بنیادگرایی در منطقه، توقف صدور انقلاب اسلامی، کاستن از خطر بالقوه برای حکومت صهیونیستی، رفع نگرانی دولتهای عرب خلیج فارس از قدرت ایران و ... اشاره شده بود.
عراقیها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بینالمللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بینالمللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقیها به زیر پا گذارده شد.
بغداد در خلال جنگ تحمیلی، از شبکههای بمب گذار درداخل کشورو در رأس آنها از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حمایت کرد. منافقین که در فرانسه و بعد در عراق مستقر شدند با سکوت یا حمایت دولتهای میزبان، بسیاری از اقدامات تروریستی علیه مسئولان و افراد عادی کوچه و بازار ایران را در خلال جنگ تحمیلی هدایت کردند. ترور مردم عامی و مسئولان نظام، در پاریس و بغداد طراحی و برنامهریزی میشد و در شهرهای مختلف ایران به اجرا در میآمد. هفتم تیر و شهادت آیتالله بهشتی و 72 نفر از مسؤولان ایران، هشتم شهریور وشهادت رئیس جمهور رجایی و نخستوزیر باهنر، شهادت امامان جمعه، ترور مستمر مردم عادی از قبیل کاسب، دانشآموز، روحانی و غیره از جمله اقدامات تروریستهای داخلی تحت الحمایه دولت عراق در خلال 8 سال جنگ تحمیلی بود.
علاوه بر این، ابعاد جنگ فقط در مرزها و یا در داخل شهرها به صورت ترورهای روزمره خلاصه نمیشد، بلکه خانههای مسکونی مردم و مدارس کودکان بیدفاع در بسیاری از شهرهای ایران آماج حملات موشکی عراقیها بود و هزاران نفر از تلفات مردمی جنگ ناشی از همین گونه حملات بود. کشتیهای باری و نفتی که عازم بنادر ایران بودند، در بخش عمده این 8 سال هدف حملات هوایی عراق در خلیج فارس بودند و هواپیماهای جاسوسی ـ آواکس ـ که در عربستان مستقر بودند، جنگندههای عراقی را در هدفگیری این کشتیها یاری میدادند.
حمایتهای جهانی از صدام
در خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بیدریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی بینالمللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی، انگلستان و چین درصدر صادر کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ افزارهای شیمیایی عراق بود و دولتهای عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.
دولت عراق در 1358ش. حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در 1361 توانست در خرید جنگافزار از عربستان سعودی سبقت گیرد و در 1363 ش. بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگافزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینهای که عراق در دهه 1360ش. صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت.3
نه در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگافزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 ش. وجود نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرایطی به عراق سرازیر میشد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض میساخت. بسیاری از واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده میشد.
آمارهای رسمی نشان میدهد که شوروی، فرانسه و چین ـ سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ـ به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه 1360 ش. بودهاند. در طول این دهه، 53 % واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی 13 میلیارد و 400 میلیون دلار از شوروی تأمین میشد. فرانسویها نیز با فروش بیش از 5 میلیارد دلار سلاح به عراق در دهه 1360ش. مجموعاً 20 % واردات نظامی عراق را به خود اختصاص دادهاند. این رقم در مورد چین نیز به 7% یعنی به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ میشد. 4
در کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگ افزار سازی وابسته به دولتها، مؤسسات خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفاً جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه شده و بدون توجه به قوانین داخلی هر کشور در مورد منع صدور ساز و برگ نظامی به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر بر جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیر متعارف، عراق را به صورت یک زراد خانه عظیم درآوردند.
این روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در زمینههای جنگ هوایی و زمینی دست یابد، بلکه کارخانجات جنگ افزار سازی متعددی با همکاری کشورهای مختلف به صورت آشکار و نهان برپا ساخت، به طوری که طبق گزارش مؤسسات بینالمللی، در پایان جنگ، عراق پنجمین قدرت نظامی جهان شد.5
در این جنگ امریکاییها نیز سهم خود را در یاری رساندن به ماشین جنگی صدام و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند: در اسفند 1360، نام عراق از فهرست کشورهایی که واشنگتن از آنها به عنوان «طرفداران تروریسم» یاد میکرد خارج شد و در آذر 1363، امریکا به تحریم سیاسی عراق خاتمه داد و روابط سیاسی با این کشور را برقرار کرد. امریکاییها در موارد متعددی هماهنگ با صدام و به طور مستقیم وارد جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران شدند. حمله به پایانهها و چاههای نفتی ایران در خلیج فارس و ساقط کردن هواپیمای مسافری ایرباس ایران بر فراز این منطقه و کشتار 300 مسافر و خدمه آن، دو نمونه از این حملات بود. این حوادث در حالی رخ میداد که ایران مورد تحریم تسلیحاتی قرار داشت و این تحریم با شدت اعمال میشد. «کاسپارواین برگر» ـ وزیر دفاع وقت امریکا ـ راجع به تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با صراحت گفته بود:
«... در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک میشود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به صورت یک ملت به خشکی میگراید... 6»
شورای همکاری خلیج فارس که در 1359 ش. به بهانه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و نظامی 6 کشور عضو ـ امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودی و عمان ـ به وجود آمد، عملاً کانونی برای گردآوری دلارهای نفتی منطقه و انتقال آن به بغداد برای تقویت بنیه نظامی عراق شده بود. هنگامی که جنگ به پایان رسید، تنها مطالبات نقدی 6 کشور عضو این شورا از عراق، از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود. این غیر از میلیاردها دلار نفتی بود که دولتهای منطقه به ویژه کویت و عربستان از پالایشگاهها و پایانههای خود به حساب عراق به شرکتها و کمپانیهای نفتی غرب فروخته بودند.
شیخ نشینهای عرب منطقه به مدت یک دهه به مثابه دولتهای دست نشانده بغداد عمل میکردند. عراقیها دائماً از آنها متوقع بودند و برای جنگ و اقدامات نظامی خود بر سر آنان منت میگذاشتند و رژیمهای عرب نیز سپاسگزار بعثیها، دلارهای نفتیشان را برای حاکمان بغداد ارسال میکردند؛ همان حاکمانی که دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلیشان بر ایران، در حمله جدید خود به کویت و عربستان تلافی حمایتهایشان را کردند!. به همین دلیل، هنگامی که در تابستان 1369 ش.، صدام، طرح حمله گسترده به کویت را آماده میکرد، کمترین بهایی برای واکنش احتمالی عربستان و سایر شیوخ شورای همکاری قائل نبود. دولتهای عرب حوزه خلیج فارس در آن سال، در حقیقت پاداش سیاست ده ساله خود را در دفاع یکجانبه از صدام دریافت کردند.
ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش
ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال دایماً حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بود و مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق بر عهده داشت.
در بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شدهاش، علاوه بر ایمان و اعتقاد رزمندگان ایرانی، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از سقوط جمهوری اسلامی ، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران نیز بی تأثیر نبود. نتیجه آن شد که عراقیها 8 سال پس از شروع جنگ در همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.
«خاویر پرزدکوئهیار» ـ دبیر کل وقت سازمان ملل ـ نیز در خاتمه جنگ، با انتشار بیانیهای رسماً از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد. این بیانیه نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود. در خلال این جنگ هیأتهای متعدد صلح از سوی سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد برای میانجیگیری به تهران و بغداد سفر کردند که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و صداقت بود، به نتیجهای نرسید. قطعنامههای منتشره از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز به استثنای قطعنامه هفتم ـ قطعنامه598ـ که در تیر 1366 به تصویب رسید، غالباً جانب انصاف و عدالت را رعایت نکرده بود.
قطعنامه 598 نیز عاری از اشکال نبود اما نسبت به سایر قطعنامههای منتشره، مواضع بیطرفانهتری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بیمیلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت. روز 29 مرداد 1367 از سوی سازمان ملل آتش بس اعلام شد و به تدریج آتش جنگ در جبههها خاموش گردید. با این همه هنوز اکثر بندهای قطعنامه 598 اجرا نشده است.
قسمتی از پیام امام خمینی(ره) راجع به قطعنامه 598 و شرایط سیاسی آن روز چنین است:
... من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همهما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
... خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم، و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.7
به این ترتیب جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط همة ظالمان جهان و به دست صدام بعثی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، بدون دستیابی آنان به اهدافشان، در تابستان 1367 ش. به پایان رسید.
یکی از مهم ترین جنگ های معاصر، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که در ایران، با نام های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی و جنگ هشتساله یاد می شود و در جوامع اعراب با نامهای قادسیه صدام و جنگ اول خلیج فارس شناخته میشود. این جنگ با دستور صدام حسین و حمله نیروهای نظامی عراق در شهریور 1359 به ایران آغاز شد و پس از 8 سال جنگ، بالاخره با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در مرداد ماه سال 1367 به پایان رسید.
شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، در منطقه خاورمیانه، تغییرات اساسی به وجود آورد که مهم ترین آن شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق، علیه ایران بود. در آن سال ها که رییس جمهورعراق یعنی صدام حسین، به دنبال توسعه قدرت خود در منطقه بود به فکر براندازی دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران برآمد. البته باید خاطرنشان کرد؛ ریشه توسعه طلبی کشورعراق به دوران حکومت صفویه و پیدایش اختلاف مرزی بین ایران و عراق و ادعای عراق بر حاکمیت خوزستان می رسید.
رژیم سرنگون شده ی عراق در سال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به محض مشاهده سقوط رژیم پهلوی و تضعیف موقعیت آمریکا در ایران، فرصت را برای یک حمله نظامی مناسب دید و دست به تحریکات مرزی زد و عنوان کرد که خوزستان جزیی از عراق است.
به دنبال این ادعا، دولت عراق در 26 شهریور 1359 با تسلیم یادداشتی رسمی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، اعلام کرد که اعلامیه الجزایر و عهدنامههای مربوط به مرز مشترک و حسن همجواری و 3 پروتکل و پیوستهای آن و دیگر موافقتنامهها و یادداشتهای انضمامی به این عهدنامه را یک جا و یک جانبه فسخ کرده است. پس از این اقدام، صدام حسین در مقابل دوربین های تلویزیون عراق، قرارداد 1975 الجزایر را که در آن عراق حاکمیت ایران بر خوزستان را به رسمیت شناخته بود را پاره کرد و در 31 شهریور همین سال هواپیماهای اشغالگر عراقی شهرهای خرمشهر و آبادان را به رگبار گلوله بستند و بدین ترتیب جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق با به کارگیری توان نظامی و با عبور از مرزهای بین المللی و تجاوز به خاک سرزمین ایران آغاز شد. رژیم بعث عراق که فکر می کرد پیروز میدان است به اشغال خرمشهر و و محورهای جنوبی ایران پرداخت، اما پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، رزمندگان ایرانی در پی فرمان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره)، با تمام قوا به مقابله با تجاوز اشغالگران پرداختند و توانستند، به ترتیب خرمشهر را در 3 خرداد 1361، محورهای جنوب ایران را در 23 تیر 1361 و منطقه سومار را در تاریخ 9 مهر 1361 آزاد کنند و شهر «مندلی» عراق را به تصرف خود گیرند. تصرف خاک مندلی در عراق تنها بخش تصرفی توسط نیروهای ایرانی نبود، بلکه رزمندگان ایرانی در تاریخ 9 آبان 1362، طبق یک برنامه ریزی دقیق نظامی تا نزدیکی بصره پیشروی کردند.
در این جنگ ارتش اشغالگر عراق، نه تنها به طور گسترده از جنگ افزارهای شیمیایی علیه کردهای سرزمین خود استفاده می کردند بلکه از این ادوات مرگبار بر مردم و نظامیان ایران نیز استفاده کردند. براساس برخی آمار منتشره؛ در طول جنگ، ارتش عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی حدود 100 هزار، مرد، زن و کودک را به قتل رساند.
با تمام فراز و نشیب های موجود در تاریخ هشت ساله دفاع مقدس، سرانجام قطعنامه 598، که هشتمین قطنامه شورای امنیت سازمان از ابتدای تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به سرزمین ایران به شمار می رفت در تاریخ 27 تیر 1367 با قبول جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید. قطع نامه های قبلی به علت جهت گیری های ناعادلانه در طول جنگ، از سوی ایران رد می شد ولی این قطعنامه به دلیل داشتن نکات مثبت مورد موافقت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
شورای امنیت در تاریخ 18 آذرماه 1370 ، طی گزارشی که از جانب دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دریافت کرده بود، عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد و عراق را موظف به پرداخت غرامت جنگ به ایران نمود.
همچنین؛ بدنبال پذیرش قطع نامه 598، مبادله? اسیران بین دو کشور نیز از تاریخ 26 مرداد 1369 آغاز شد و جریان تبادل اسیران بین دو کشور حدود 12 سال به طول انجامید. آخرین گروه اسرای جنگی ایرانی و عراقی در تاریخ 26 اسفندماه 1381 به طور همزمان مبادله شدند.
بدین ترتیب هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه، با تمام فراز و نشیب های فروانی که داشت با قبول آتش بس از سوی ایران به اتمام رسید، ولی با این حال، با گذشت سال ها، هنوز یاد و خاطرات رشادت ها و فداکاری های زنان و مردان این مرز شهید پرور هنوز در خاطره ها باقی مانده و خواهد ماند. به همین منظور برای گرامی داشت یاد و خاطره هشت سال دفاع مقدس، هفته آغازین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یعنی 31 شهریور تا 7 مهرماه را در تقویم جمهوری اسلامی ایران، هفته دفاع مقدس نامگذاری کرده اند.
متن قطع نامه 598:
شورای امنیت، با تأیید مجدد قطعنامه 582 خود به سال1986 میلادی ، با ابراز نگرانی عمیق از این که علی رغم در خواستهایش برای آتش بس، منازعه بین ایران و عراق به شدت سابق با تلفات شدید انسانی و تخریب مادی ادامه دارد، با ابراز تأسف از آغاز و ادامه منازعه، همچنین با ابراز تأسف از بمباران مراکز صرفاً مسکونی غیرنظامی، حملات به کشتیرانی بی طرف یا هواپیماهای کشوری، نقض قوانین بین المللی انسان دوستانه و دیگر قوانین ناظر بر درگیری مسلحانه، بویژه کاربرد سلاحهای شیمیایی برخلاف الزامات پروتکل 1925 ژنو، با ابراز نگرانی عمیق نسبت به احتمال تشدید و گسترش بیشتر منازعه، مصمم گردید به تمامی اقدامات نظامی بین ایران و عراق خاتمه بخشد، معتقد شد که می باید یک راه حل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پایدار بین ایران و عراق به دست آید.
با یادآوری مفاد منشور ملل متحد، به ویژه تعهد همه دُوَل عضو به حل اختلافات بین المللی خود از راه های مسالمت آمیز به نحوی که صلح و امنیت بین المللی و عدالت به مخاطره نیفتد، با حکم به این که در منازعه ما بین ایران و عراق زمینه صلح حاصل شده است، با اقدام براساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد:
1ـ خواستار آن است که به عنوان یک قدم اولیه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاکره، ایران و عراق یک آتش بس فوری را رعایت کرده، به تمامی عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه داده و تمامی نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بین المللی بازگردانند.
2ـ از دبیرکل درخواست می کند که یک تیم ناظر ملل متحد را برای بررسی، تأیید و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی نیروها اعزام نماید و همچنین از دبیرکل درخواست می نماید با مشورت طرفین درگیر، تدابیر لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شورای امنیت ارائه نماید.
3ـ مصرانه می خواهد اسرای جنگی آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال کنونی، براساس کنوانسیون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند.
بدون شک در تاریخ پرشکوه ایران، افتخارات و حماسه های زیادی وجود دارد و مردمان ایران زمین همواره با تعصب و غیرت بسیار از آب و خاک این کشور دفاع کرده اند اما مردم ایلام به جهت مقاومتهای جانانه در هشت سال دفاع مقدس به سمبل مقاومت غرب شهره شده اند.
بلندای گردنه رفیع قلاجه ، آغازین سرزمینی است که نام و اعتبار خود را از کهن ترین تمدن های ایران زمین برگرفته است.
ایلام خاستگاه مردمانی است که ورق ورق تاریخ دیرپای ایران را تجربه کرده اند. اعتبار دیرینه این خاک و بوم در کنار جنگل های انبوه بلوط و از حرکت و خروش رودهای سیمره و کنجانچم به آن زیبایی خیره کننده ای بخشیده و پرتوهای روح افزای آفتاب از فراز کوه های قد کشیده کبیر کوه، مانشت و دینارکوه سرزمین طلوع خورشید را به زیباترین عروس دردانه زاگرس بزرگ تبدیل کرده است.
استان ایلام همچون ستاره ای تابناک بر آسمان تاریخ و فرهنگ ایران زمین می درخشد و آثار تاریخی بسیار فراوان بجای مانده از تمدنهای گذشته حکایت از ریشه دار بودن تاریخ و فرهنگ این دیار در قرنهای گذشته دارد.
براستی دیار ایلامیان از هزاره های قبل از میلاد تاکنون به صلابت قلاقیران بوده است و آوازه مردان و زنان سختکوش و حماسه ساز آن در بزم و رزم دهل و سرنا شنیده می شود.
بدون شک در تاریخ پرشکوه ایران اسلامی، افتخارات و حماسه های زیادی وجود دارد. مردمان سرزمین ایران همواره با تعصب و غیرت بسیار، از آب و خاک کشور عزیزمان دفاع کرده اند و آبرو و عزت این سرزمین را در برابر تجاوز دشمنان حفظ کرده اند.
یکی از ادوار پرافتخار مردمان ایران زمین، دوره هشت سال دفاع مقدس است. زمانی که رژیم بعثی عراق به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و برخی از شهرهای کشور را به تصرف خویش درآورد، مردم غیرتمند کشورمان از جمله ایلام به دفاع از ناموس و میهن خویش همت گماشتند و دست همه متجاوزان خیانتکار را از این سرزمین کوتاه کردند.
یکی دیگر از بزرگترین افتخارات هشت سال دفاع مقدس، آزادسازی مهران عزیز است که متاسفانه در تقویم جمهوری اسلامی ایران و در سایر مواردی که صحبت از دفاع و هشت سال جنگ تحمیلی می شود، حق مطلب در مورد سرزمین مهر و مهربانی ادا نمی شود و رشادت ها و فداکاری های رزمندگان دلیر ایران اسلامی در آزادسازی مهران کمتر انعکاس می یابد و از دلاورمردی های مردمان غیور ایلام کمتر سخنی گفته می شود.
مردمانی که بدون هیچ شرط و شروطی و در دورترین نقاط مرزی کشور، با رشادت و پایمردی از آب و خاک کشور عزیزمان دفاع کردند و برای حفظ انقلاب اسلامی و آسایش نسل های آینده، آسایش را از خود و همسر و فرزندانشان گرفتند.
مردمانی که حتی یک قدم عقب نشینی نکردند و در طول هشت سال جنگ تحمیلی در سرزمین خود ماندند و از ورود دشمن متجاوز جلوگیری کردند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) به شایستگی حق مطلب را در مورد حماسه بزرگ آزادسازی مهران در عملیات کربلای یک ادا کرده و فرمودند: «مهران را هم خدا آزاد کرد».
در طول سالیان پس از جنگ تحمیلی، به رغم اینکه استان دلاورپرور ایلام آماج حملات مستقیم دشمن قرار داشت و تمامی مردم این استان از پیر و جوان و زن و مرد، هر کدام به نوعی از آب و خاک کشورمان دفاع می کردند، درصد ناچیزی از رنج ها و مرارت ها و رشادت های مردمان این سرزمین منعکس شده است.
هنوز هم غرش خمپاره ها و صدای ترسناک هواپیماها در میان سلول های مغز ایلامیان وجود دارد زیرا درست در دورانی که کودکان به دنبال اسباب بازی و پارک و... بودند، دوران کودکان ایلامی با زوزه خمپاره ها و آوارگی و استرس همراه بود.
با این اوصاف اما مردمان دیار ایلام به هیچ وجه از شهر خویش کوچ نکردند و ایلامیان غیرتمند، استان عزیز خویش را خالی نکردند و به حاشیه شهرها و کوهها پناه بردند.
هنوز هم صحنه های بمباران میدان فوتبال چوار و دود سیاهی که به آسمان رفت، مانند فیلمی تراژیک جلوی چشمان مردم این دیار وجود دارد.
هنوز هم لبهای تشنه رزمندگان و فضای باشگاه ورزشی چوار که پر از زخمی ها و مجروحین بود را به خاطر مردم است.
مگر می شود فریادها و دردهای مردمان این سرزمین را فراموش کرد.
آری ایلام سرزمین رشادتها و خطرات هشت سال دفاع مقدس است که نمونه ای از مبارزه مردم کشور برای حفظ میهن بوده است.
خاطرات جنگ و دفاع مقدس با همه شیرینی و تلخی های که دارد، برای بعضی ها یادآور دلاورمردی های مردان و زنانی است که همیشه یاد و خاطره آنها در اذهان باقی خواهد ماند.
هفته دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس یعنی …….
براساس برنامه ها وتقویمی که طی 31 سال گذشته در کشور به اجرا درآمده است ؛هفته دفاع مقدس از 31 شهریور ماه یعنی روزی که درسال 1359 کشورجمهوری اسلامی ایران مورد حمله سراسری ارتش تحت فرماندهی صدام حسین قرار گرفت؛آغاز می شود .اگر چه در طول سال وبه مناسبت سالگرد عملیاتهای مختلفی که طی هشت سال انجام شده است ؛برنامه هایی تدارک وبه اجرا درمی آیند اما معمولا دراین هفت روز برنامه ها گسترده تر و غنی تر ارائه می شوند.
دراین مقال مختصر تلاش شده است تا گریزی هرچندکوتاه به این هفته داشته باشیم که: هفته دفاع مقدس یعنی چه؟
هفته دفاع مقدس یعنی زنده کردن وصیانت از ارزشهای نابی همچون اتحاد؛برادری؛ایمان و اعتقاد راسخ به خداوند تبارک وتعالی؛وطن دوستی؛راز ونیازهای خاضعانه در دل سنگرها؛اطاعت صادقانه از امام ورهبرخویش وبا این سرمایه به مملکت خدمت نمودن.
هفته دفاع مقدس یعنی بازخوانی ومرور خاطرات تلخ وشیرین دفاع ملتی که خواهان زندگی آبرومندانه بوده واز سوی دشمنان قسم خورده اش مورد هجمه همه جانبه قرار گرفته بود.
هفته دفاع مقدس یعنی اثبات عملی اینکه ملتی که شهادت دارد ؛ اسارت ندارد.
هفته دفاع مقدس یعنی در برابر تجاوز دشمن به خاک پاک کشورت ایستادگی کردن وکشتن وکشته شدن؛اسیر گرفتن واسیر دادن؛پیشروی وعقب نشینی؛ شادی وغم و درنهایت ودر هرحال خود را مامور انجام تکلیف کردن وخود را دربرابر نظام؛ملک وملت ناچیزشمردن.
هفته دفاع مقدس یعنی در برابر هیچ قدرت و ابر قدرتی که به خاک پاک کشورت حمله کرده باشد؛ نباید هراس به دل راه داد و جز در برابر ذات اقدس الهی در مقابل هیچ زورگویی که حتی به مجهزترین سلاحها مسلح است؛خم به ابرو نیاورد.
هفته دفاع مقدس یعنی با داریت ودور اندیشی و همدلی؛ تهدیدهای فراروی کشورت را به فرصت تبدیل کنی و از اینکه تو هم دراین میانه سهم داشته اید خوشحال ومسرور باشید.
هفته دفاع مقدس یعنی در اوج مظلومیت ها وبی کسی ها؛ کس هم شدن ودر پرتو اتحاد توام با ایمان پیروزی های درخشان کسب کردن.
هفته دفاع مقدس یعنی به هنگام مجروح وغرقه به خون شدن درمیدان نبرد؛ خنده برلبت محو نگردد ودرهمان وضعیت هم به همسنگرانت روحیه ببخشی.
هفته دفاع مقدس یعنی به هنگام اسارت در دست دشمن؛ از اهداف وآرزوها تبرا نجستن و با شجاعت از خمینی کبیر دفاع کردن وشعار مرگ برصدام ضد اسلام را سر دادن چنان که جهانیان رساترین سرود آزادگی را از زبانت بشنوند وچنان رشید ودلاور باشی که حتی دشمنانت نیز بر شهامتت صحه بگذارند.
هفته دفاع مقدس یعنی همه ما از هر قوم وقبیله و دین ومذهب و هرکجای این سرزمین هستیم؛مدیون و وامدار خون سرخ شهداء؛ تحمل شدائد جانبازان؛ صبر ومقاومت آزادگان؛حماسه آفرینی رزمندگان و بزرگواری خانواده های آنان هستیم.وشاعر چه خوش گفته است که: ای شهیدان عشق مدیون شماست هرچه ما داریم از خون شماست.
هفته دفاع مقدس یعنی همه لحظات ؛ روزها وشب ها ی جبهه ها محرم وعاشورا بود و همه چیز بوی عشق به خدا وهم قدم شدن با فرشتگان می داد و چه زیبا سروده اند که:
چفیه من بوی شبنم می دهد عطر شب های محرم می دهد.
هفته دفاع مقدس یعنی یادآوری خوبی ها.شاید برخی بپرسند مگر درجنگ که مظهر خون ریزی است خوبی هم وجود دارد؟ باید گفت هرجنگی مظهر ددمنشی وخون ریزی نیست.کسانی که در دفاع از دین؛میهن؛حیثیت ؛ناموس وشرف خود و ملت خویش بر می خیزند؛تجلی عینی و واقعی خوبی ها وزیبایی ها هستند.
هفته دفاع مقدس یعنی:
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد.
هفته دفاع مقدس یعنی اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند در مقابل تمامی دنیای آنها خواهیم ایستاد.
هفته دفاع مقدس یعنی هنگامه تلاش برای تحقق ارتش بیست میلیونی که ریشه در دریای خروشان ملتی شجاع داشته باشد.
هفته دفاع مقدس یعنی تحریم های بین المللی را با قدرت خلاقیت ونوآوری شکستن و روی پای خود ایستادن .
هفته دفاع مقدس یعنی بزرگ مردی بنام روح الله خمینی بر بازوان رزمندگان که دست قدرت الهی بالای آن بود بوسه زند وبراین بوسه افتخارنماید.
هفته دفاع مقدس یعنی عینیت بخشیدن دوباره پیروزی خون مظلومان راست قامت برشمشیر ناپاک سفاکان ناجوانمرد این دوران.
هفته دفاع مقدس یعنی ملتی تنها اما متحد ومتکی به قدرت لایزال الهی در جنگی نیابتی در برابر تمامی ابرقدرتها وقدرتهای جهانی ایستادگی نمودن وآخرالامر دشمن را وادار به خروج از سرزمینهای مملکت خود کردن.
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه ((ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ))
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه ((ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم.))
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه((ما در جنگ حس برادری و وطندوستی را در نهاد یکایک مردممان باور کردیم.))
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه(( ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها میتوان سالیان سال دفاع کرد.))
هفته دفاع مقدس یعنی رزمندگان ؛جانبازان؛آزادگان وخانواده های معظم شهدا و جاویدالاثرهای آن سالهای حماسه وایثارسروهای راست قامت واسوه های ایثار وصبر وپایمردی هستند وغفلت از آنها؛همانا پشت پا زدن به ارزشهای دینی وملی می باشد.
هفته دفاع مقدس یعنی دفاع ملت ایران درهشت سال جنگ تحمیلی گنجینه ای گرانبها وپرافتخار وسرمایه ای تمام ناشدنی است که درصورت درست نگهداری کردن وبهره گرفتن وانتقال ارزشهای آن بدون درنظر گرفتن مطامع جناحی وگروهی؛ می توان نظام وکشور را در سخت ترین وبحرانی ترین شرایط حفظ وحراست نمود.
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه می شودبه جای(( من)) بودن وهرکسی راه خود را درپیش گرفتن؛ در زیر پرچم سه رنگ ایران عزیز که مزین بنام نامی خالق جهان است ((ما))شد.
هفته دفاع مقدس یعنی اینکه ملت ایران در بیگانه ستیزی به معنای مخالفت با تجاوز وتوسعه طلبی دشمنانش شهره خاص وعام است واجازه نخواهد داد تا کمترین تعرضی به خاک پاک میهنش صورت پذیرد.
هفته دفاع مقدس یعنی همه درهر پست ؛مقام وهرکجای این سرزمین پهناور زندگی می کنیم این جمله آن یگانه دوران وعبد صالح خدا را آویزه گوش خود نمائیم که: نگذارید پیشکسوتان جهاد وشهادت درپیچ و خم روزمره زندگی به فراموشی سپرده شوند.
وسرانجام ؛هفته دفاع مقدس یادآور حادثه ای عظیم و به بار نشستن نتایجی عظیم تر در سیر انقلاب ملت ماست و هیچ گاه از ذهن ملت محو نخواهد شد
فصلهای پیش از اینم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی صبر داشت
پیش از اینها اسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در اغوش بود
اینک اما عدهای اتش شدند
بعد کوچ کوها ارش شدند
بزدلانی کز هراس ابتر شدند
از بسیجیها بسیجیتر شدند
ای بی جانها دلم را بشنوید
اندکی از حاصلم را بشنوید
تو چه میدانی تگرگ و برگ را
غرق خون خویش رقص مرگ را
تو چه میدانی که رمل وماسه چیست
بین ابروها رد قناسه چیست
تو چه میدانی سقوط پاوه را
عاصمی را باکری را کاوه را
هیچ میدانی مریوان چیست هان
هیچ میدانی که چمران کیست هان
هیچ میدانی بسیجی سر جداست
هیچ میدانی دوعجی در کجاست
این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سرست
با همان هایم که در دین غش زدند
ریش اسلام را اتش زدند
پای خندق ها احد را ساختن
زهر در جام خمینی ریختن
روزگاران عجیبی امدند
نسلهای نا نجیبی امدن
ابتدا احسامان ترد بود
ابتدا اندوهمان خرد بود
رفته رفته خندها زاری شدند
زخمهامان کم کمک کاری شدند
بذرهای ناشناس وگول وکند
از میان خاک وخون قد می کشند
بعضی از انها که خون نوشیده اند
ارث جنگ عشق را پوشیده اند
عده ای حسن القضا را دیده اند
عده ای را بنز ها بلعیده اند
ای شکوه رفته امشب باز گرد!
این سکوت مرده را در هم نورد!
از نسیم شادی یاران بگو
از شکست حصر ابادان بگو
از شلمچه از فاو از بستان بگو
از شکوه رفته از مهران بگو
از همانهای که سر بر در زدند
روی فرش خون خود پر پر زدند
شب شکاران سحر اندوخته
از پرستو های در خود سوخته
زان همه گلهای که میبردی بگو
از بقایی از بروجردی بگو
پهلوانانی که سهرابی شدند
از پلنگانی که مهتابی شدند
ای جماعت جنگ یک اینه است
هفته تاریخ را ادینه است
لحظه ای از این همیشه بگذرید
اندرین اینه خود را بنگرید
عشق بود وداغ بود و سوز بود
اه گویی این همه دیروز بود
اینک اما در نگاهی راز نیست
در گلویی عقده اواز نیست
نسلهای جاودان فانی شدند
شعر ها هم انچه میدانی شدند
زنده های کمتر از مردارها
با شما یم ای غنیمت خوارها
بذر هفتادو دو امت در شما
بردگان سکه لعنت بر شما
باز دنیا کاسه خمر شماست
باز شیطان اولی الامر شماست
با همانهایم که بعد از اولی
شوکرانریختن در کام علی
باز ایا استخوانی در گلوست
باز ایا خوار در چشمان اوست
فانیان وادی بی سنگری!
تیغها مان مانده در اهنگری!
حاصل ان ماجراها حیرت است؟
میوه فرهنگ جبهه عشرت است؟
حاصل اغازها پایان شده است؟
میوه فرهنگ جبهه نان شده؟
شعله ها!سردیم ما سردیٍم ما
رخصتی شاید که بر گردیم ما
یسطرون هم رفت و ما نون مانده ایم
بعد لیلا باز مجنون مانده ایم
در تکاپوی شبیخون مانده ای
در سکوت خویش جیحون مانده ایم
بعد اتمام بیابانها هنوز
ما بیابان گردو مجنون مانده ایم
بحر مرداب است بی امواج ای!
عشق یک شوخی است بی حلاج ای!
یکنفر از خویش دلگیرست باز
یک نفر بغضش گلوگیر است باز
زخمی ام اما نمک بی فایدهاست
درد دارم نی لبک بی فایدهاست
عاقبت اب از سر نوحم گذشت
لشگر چنگیز از روحم گذشت
جان من پوسید در شبغاره ها
اه ای خمپاره ها !خمپاره ها
خواب دیدم دیو بیعار کبود
در مسیل ارزوها خفته بود
خواب دیدم برفها باقی شدند
لحظه های مرده ام ساقی شدند
ای شهیدان!دردها برگشته اند
روزهامان را به شب اغشته اند
فصلهامان گونه ای دیگر شدند
چشمهامان مست وجادوگر شدند
روحامان سخت وتن الوده اند
اسمانهامان لجن الوده اند
هفته ها در هفته ها گم می شوند
وهمها فردای مردم می شوند......
یا حق
مقاله ای درباره ی هفته ی دفاع مقدس:31 شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.
دفاع مقدس ما در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و ... توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زند و تحلیل های مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بی شک در یاد ملت ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسه آفرینی را در نسل های بعد بر جای خواهد گذاشت.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 2887 روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که 793 روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ شمار 381 هزار و 680 نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و 72 هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام در آمدند. در این هشت سال 371 فروند هواپیما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانک و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران در آمد و و پنج هزار و 758 دستگاه تانک و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه و خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
سالهاست که آسمان، کوچ غریبشان را بر شانههایمان، پرنده میتکاند و آفتاب ، مسیر چشمانشان را با انگشت نشان میدهد و میگرید.سالهاست که رفتهاند و بادها، بوی پیراهنشان را بر خاکریزهای بسیار، مویه میکنند. آنان انعکاس روشن خورشید در رودخانههای سرخ حماسهاند. دلشان، دریا مینوشت و نگاهشان، توفان میسرود. برخاستند؛ آن هنگام که نفسهای سرما، پنجرهها را سیاه کرده بود و شهر، میرفت که در اضطراب ثانیههای تجاوز، کمر خم کند. برخاستند و با قدمهای استوارشان در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد. پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جادههای صلابت را پشت سر گذاشتند و خاک را لبخند کاشتند.پا در رکاب ستاره و باران ، آسمان عشق را تا دورترینها درنوردیدند و اینک ، ما ماندهایم و این خاک مردابی. ما ماندهایم و تکثیر بیوقفه ابرهای خاکستری. رفتهاند و بارانها را با خود بردهاند و فصلهایمان ، بیجوانه و آفتاب ماندهاند.کوچههای شهر را که ورق میزنم ، نامشان را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان مییابمتقویمها جفا کردهاند، اگر تنها به چند روز برای شهیدان بسنده کنند. قلمهای منظوم اگر کم بگذارند ، در حق خون ، کوتاهی کردهاند.پوتینها فقط اندکی از رشادت بچهها را پیش بردند.معبرها فقط مقداری باریک ، برای شناخت آنان گام برداشتند. کولههای همت آنان ، واکنش سبزی بود در برابر خزانزدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشمهای ما، حرفی برای گفتن نداشت.همه حرفها را با لبخند و گریهها میزدند.خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشکهای چکیده از دعای کمیلشان. شبهای جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گامهای نرفته ما. اُنس با واژههای دنیایی، برای لبهای ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه ، با لحنهای متفاوت ، استقامت را به شعر درآوردند!آنگاه که مفاتیح یا اسلحه به دست میگرفتند، غزلهایی از ملکوت ، در چهار گوشه سنگر گُل میکردبرادر! خواهر! ما بدهکاریم! ما به آن روزها و شبها بدهکاریم. ما به آن مادر و پدر که با اشک و گریه، فرزندشان را روانه جبهه کردند، بدهکاریم. به آن خانمی که بغضش را در گلو خفه کرد تا سد راه شوهرش نشود، به آن نوزاد سه ماهه که حسرت گفتن کلمه «بابا» را تا همیشه بر دل خواهد داشت، بدهکاریم. به مظلومیت آن شهیدی که دلش برای تنها دخترش تنگ میشد، اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت، بدهکاریم. به بزرگی و غرور آن امیر ارتش که به او گفتند دخترت روی تخت بیمارستان منتظر دیدن توست، برگرد، اما او بخاطر صدها جوان هم سن و سال دخترش حاضر به ترک جبهه نشد و تنها زمانی به خانه برگشت، که جسد دخترش را دفن کرده بودند!... ما بدهکاریم. ما به اندازه قطرات اشک مادران و همسران ، به اندازه قطرات خون به ناحق ریخته ، بدهکاریم. به مظلومیت، معصومیت دختران و پسران بابا ندیده ، به گریههای شبانگاه همسران شوهر از دست داده ، بدهکاریم. به بزرگی پیرمردی که کمر خم نکرد و بر جنازه تنها فرزندش نماز خواند، بدهکاریم. ما به نام هزاران هزار شهید ، جانباز، اسیر، به هزاران هزار خانواده ، هزاران هزار پدر و مادر، هزاران هزار کوچه که نام شهید را بر آن گذاشتهاند ، بدهکاریم. ما به امام (ره) ... ما به ایران، به اسلام بدهکاریم.....
شهیدان زنده اند الله اکبر به خون قلتیده اند الله اکبر
قطعه ای ازسخنان شهید حاج ابراهیم همت که گفته است:
برای این که خدا لطفشو و رحمتشو و آمرزششو شامل حال ما بشهباید اخلاص داشته باشیم و برای این که ما اخلاص داشته باشیم سرمایه می خواهد که از همه چیزمون بگذریم.وبرای این که از همه چیزمون بگذریم باید شبانه روزدلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه انقدر پاک باشیم که خدا کلاً ازمون راضی باشه.قدم برمی داریم برای رضای خد،اقلم برمی داریم برای رضای خدا،حرف می زنیم برای رضای خداشعار میدیم برای رضای خدا،می جنگیم برای رضایی خدا،همه چیز همه چیز همه چیزخواست خدا باشه.چه بکشیم چه کشته بشیم باز هم پیروزیم وهیچ ناراحتی نداریم وشکست معنا نداره.
شهید یعنی دین،شجاعت،دلیری،مردانگی،قوت،قدرت،افتخار میهن،اسلام،قرآن،استواربودن و شهید کسی هست که خون خودشو برای حفظ دستاورد های انقلاب ،برای حفظ ناموس،برای حفظ وطن نثار میکنه.
سخن اخر این که اگه شهیدان نبودند من الان اینجا نمی تونستم همین مطلب رو بنویسم
واین که اگر شهیدان نبودند در واقع ما هم دیگه وجود نداشتیم و اون عزیزان رفتن جون خودشون رو در راه خدا نثار کردند تا ما در آرامش زندگی کنیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.