برای آن که بتوانیم بفهمیم باورها و اعتقادات مهدوی، چه بخشی از ضرورتهای دفاع مقدس ما را تأمین کرد، باید ببینیم که اساساً یک دفاع، چه چیزهایی لازم دارد تا به نتیجه مطلوب برسد. در ادامه ، به طور خلاصه به این مطلب می پردازیم.
امید و انگیزه
قطعاً اولین عنصری که در یک دفاع مقدس، مورد نیاز است، عنصر « امید» است. اگر کسانی که در حال دفاع هستند، ندانند که در آن دفاع به نتیجهای میرسند یا امید به موفقیت، پیروزی و پیشرفت نداشته باشند، طبیعتاً انگیزهای برای دفاع ندارند. فرهنگ مهدویت، اصلیترین تأمین کننده عنصر امید در دفاع مقدس بود؛ زیرا خدای متعال در آیاتی مانند nوَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا...m[1] یا nوَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَm [2]وعده پیروزی جبهه حق را داده است و این، همان امیدِ مورد نیاز است.
فرهنگ مهدویت، دفاع مقدس ما را به وعده الهی مبنی بر حکومت صالحان پیوند زد. از این رو، بهترین تأمین کننده عنصر امید در ایام جنگ بود.
برنامه و هدف
دومین عنصری که در یک دفاع و مبارزه به شدت نیاز است، عنصر «برنامه» است. کسانی که در حال مبارزه هستند، باید بدانند که برای چه میخواهند بجنگند؟ آیا فقط برای فتح خاک است یا اهداف دیگری نیز وجود دارد؟
زیباترین و جامعترین برنامه و هدف را فرهنگ مهدویت، فرا روی دفاع مقدس قرار داد؛ زیرا خدا وعده داده است که «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.»[3] زیباترین هدف، عدلگستری و ظلم ستیزی است. در بین برنامههایی که در انقلابها، نهضتها، حرکتها و دفاعها مطرح بوده و هست، از این برنامه، قشنگتر و زیباتر وجود ندارد. دفاع مقدس ما با نگاه به مهدویت، فقط به خاک فکر نمیکرد، فقط به ایران فکر نمیکرد، فقط به منطقه خاورمیانه فکر نمیکرد، بلکه بنا داشت زمینه گسترش عدل در تمام عالم را برای آن یار مهربان، آماده کند و ظلم را از تمام جهان ریشهکن نماید. این فکر، با صدور انقلاب به کشورهای دیگر محقق میشود که امام بزرگوارمان وعدهاش را داده بود و به لطف الهی، امروز در جنبش بیداری اسلامی آن را مشاهده میکنیم.
رهبر و اطاعت از فرامین او
سومین عنصری که در هر دفاعی مطرح میباشد، «رهبر و فرمانده» است؛ بلکه این عنصر، یکی از مهم ترین عناصر مؤثر در مبارزه است. چه بسیار گروهها، احزاب، تشکلها و فرقهها که به خاطر عدم وجود رهبر به جان هم افتادند. اما ما در دفاع مقدس، محوریت خود را از فرهنگ مهدویت گرفتیم و آن، «ولایت الهیه» بود.
اعتقاد ما این است که محور، باید خدا باشد و هر آنکس که خدا به او ولایت داده است. اگر محور، ولیّخدا باشد، قطعاً nیُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِm[4] اتفاق میافتد. اما کسانی که محوریتشان، طاغوت است، قطعاً مصداق nیُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِm[5] میشوند. این ولایت، در عصر غیبت، در «ولایت فقیه» نمود پیدا میکند. اگر در عصر غیبت میخواهید پیرو شریعت خدا باشید، باید پیرو ولی فقیه و فقهای زمانتان باشید.
این عنصر از عطیههای فرهنگ مهدویت است؛ چرا که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: «عالمان دینی، حجت و نایبان من بر مردم هستند و من حجت خدا بر آنها هستم.»[6]
در دوران دفاع مقدس، حرف امام، حرف آخر بود؛ حتی برای فرماندهان ارشد نظامی سپاه و ارتش. آنها این را میدانستند که در جنگ، امام باید حرف آخر را بزند، و ای کاش، آنجایی که برخی یک مقدار تعلل کردند و به حرف امام گوش نکردند هم به حرف امام گوش داده بودند تا برکاتش را میدیدند.
پایبندی به ارزش ها
عنصر چهارم که در یک دفاع مقدس باید مورد توجه قرار بگیرد، عنصر «پایبندی به ارزش ها و اخلاقیات» است. ما اعتقاد داریم بالاترین پیروزی اباعبدالله الحسین علیه السلام در این بود که او و یاران و اهل بیتش، حتی یکی از فضیلتها را در کربلا زیر پا نگذاشتند. با وجود اینکه قلم تاریخ نویسی کربلا در دست دشمنان بوده، ولی آنها حتی یک اخلاق یا رفتار زشت را از یاران امام حسین علیه السلام یا بازماندگان ایشان نقل نکردهاند.
کسانی که آرزو میکنند در خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شمشیر بزنند و در مسیر رضایت ایشان حرکت کنند، باید در مدرسه دفاع مقدس تربیت شوند. ما نمیگوییم دفاع مقدس ما پایگاه عصمت بود؛ ولی همه عزیزانی که در جبههها حضور داشتند، شاهد بودند که بیشترین فضیلتها، حتی مستحبات، در جبهه رعایت میشد، بیشترین مواظبتها برای دوری از گناه و معصیت، در جبههها بود. این اتفاق نمی افتد، مگر این که نگاه انسان به یک آرمان زیبا مثل مهدویت باشد.
امام حسین علیه السلام فرمود: «همانا من یارانی نیکوکارتر و با وفاتر از یاران خودم سراغ ندارم.»[7] این، مدال افتخاری بود که ایشان به یارانش داد و ما بارها اشاره کردهایم که انصارالحسین علیه السلام باید الگوی انصارالمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشند. دفاع مقدس ما تحقق این مطلب را به دنیا نشان داد که فاصلة زمانی 1400 ساله، نمیتواند ما را از این الگوگیری محروم کند و این، برگرفته از فرهنگ مهدویت است.
آرامش و اطمینان قلبی
یکی دیگر از چیزهایی که در یک دفاع باید مورد توجه قرار بگیرد، عنصر «آرامش و امنیت» است. قرآن در مورد مؤمن آلفرعون می فرماید: Nفَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُواm [8] ؛ «خداوند، او را از نقشههای بد دشمن حفظ کرد.» این در حالی است که مؤمن آلفرعون را قطعه قطعه کردند؛ پس منظور، حفظ جان او نیست، بلکه حفظ دین و روح اوست.
امنیت و آرامشی که در دفاع مقدس مطرح است، امنیت دینی است، اطمینان روحی است. همان آرامشی است که امام حسین علیه السلام در سختترین لحظة روز عاشورا فرمود: «خدایا! راضیام به رضایتو، در مقابل دستورات تو تسلیم هستم و بر بلاهایت صبر میکنم...»
این فرهنگ مهدویت است که به ما میگوید امنیت و آرامش، فقط در کشتی اهلبیت علیهم السلام است که: «یأمن من رکبها و یغرق من ترکها»[9]. لذا شهید هاشمی نژاد، در تحلیل واقعة «حَرّه»[10] میگفت: «آنهایی که در سال 61 ، از مدینه به استقبال مرگ سرخ نیامدند، در سال 62 و در واقعة حرّه، مرگ سیاه به سراغشان آمد و امنیت دین، مال و ناموسشان به خطر افتاد.» اما کسی که در زیر پرچم ولایت باشد: Nمن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًاm[11] به سراغش میآید.
از این رو، آن نظریه پرداز رژیم صهیونیسم درست فهمیده است که گفت: «سه عنصر در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ایرانیها را پیروز کرد؛ یکی نگاه سرخ به عاشورا، یکی نگاه سبز به انتظار، و دیگری محوریت امامت و ولایت.»
تجلی سه فضیلت قرآنی با رویکرد مهدوی در دفاع مقدس
در قرآن کریم از سه فضیلت نام برده شده است که ما آنها را در دفاع مقدس با الهام از فرهنگ مهدویت به زیباترین نحو دیدیم. اول، معرفت: Nهَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَm.[12] دوم، تقوی: Nإِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْm.[13] سوم، جهاد: Nفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًاm.[14] اما دفاع مقدس به ما نشان داد که این سه فضیلت مهم، سه معنای خاص و باطنی نیز دارند.
معرفت و معنای باطنی آن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم فرمودند: «الست اولی بکم؟ آیا من بر شما برتری ندارم؟» مردم، به ظاهر بلی گفتند؛ ولی در عمل کوتاهی کردند. اما در دفاع مقدس، بچههای ما ثابت کردند که باور دارند: « النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ؛[15] پیامبر نسبت به مؤمنان، از خودشان، صاحب اختیار تر است».
ای کاش امروزه همه مردم، از شهدای جنگ تحمیلی ما یاد بگیرند که ولیّ خدا از همه بهتر، زیباتر، دقیقتر و عمیقتر میفهمد، حتی از کسانی که سن و سابقة آنها به ظاهر بیشتر باشد. این نکته را «علی بن جعفر» با آن ریشهای سفیدش فهمید؛ لذا با آن کهولت سن در مقابل امام جوادِ نُه ساله بلند می شد و تعظیم میکرد و در پاسخ کسانی که به کار او خرده گرفتند، می گفت: «خداوند این محاسن سفید را لایق امامت ندانست، ولی این فرزند نُه ساله را لایق امامت دانست. جانم به قربانش.»[16]
ای کاش خیلیها این اولویت را میفهمیدند و فتنة 88 را به بار نمیآوردند. این اولویت را بچههای رزمنده فهیده بودنده که وقتی میگفتند این حرف را امام زده است، دیگر بحثها تمام بود؛ چرا که فهمیده بودند امام رحمه الله نائب ولیّ خداست.
تقوی و معنای باطنی آن
تقوی به معنای پیشانیِ پینه بسته نیست، که خوارج هم پیشانی پینه بسته داشتند. تقوی، طول دادن رکوع و سجود هم نیست. اگرچه اینها هم لازم است، اما تقوای واقعی، تسلیم بودن در برابر ولایت است، فهم اولویت ولیّ در مقام عقیده، و تسلیم بودن در برابر او در مقام عمل.
خداوند متعال میفرماید: «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملا تسلیم باشند.»[17]
تسلیم در برابر ولایت، یعنی تسلیمی که اباالفضل علیه السلام از خود نشان داد، تسلیمی که خیلی از بسیجیها و فرماندهها در جنگ از خودشان نشان دادند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این تقوی را از ما میخواهد؛ و الا تقوایی که فقط نماز و روزة خالی باشد، گاهی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دردسر هم درست کرده است.
جهاد و معنای باطنی آن
بالاترین جهاد، فدا شدن برای ولایت است، در هر نوع جهادی، چه جهاد جانی، چه مالی و چه غیر آنها. مادر سه شهید به حضرت امام رحمه الله عرض کرد: «آقا جان! بچههایم را با دست های خودم در قبر گذاشتم.» امام رحمه الله به گریه افتادند. آن مادر عرض کرد: «آقا جان! من بچههایم را دادم تا نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گریه نکند.»
یک بار ولیّ خدا گریه کرد، برای همه عالم بس است. یک بار سرش را در چاه کرد و قصه غصهاش را گفت، برای همه عالم بس است. بچهها این را در جبههها فهمیده بودند. پس بهترین جهاد این است که جان، مال، علم، بیان و آبروی خودم را خرج ولیّ زمانم کنم.
سخن آخر
در انتها باید گفت که دفاع مقدس به ما یاد داد اگر دفاع شما، عبادت شما، زندگی شما، ولایت محور باشد به درد امام زمانتان میخورید؛ ولی اگر کسی ولایت محور نباشد حتی اگر تمام عمر را هم نماز بخواند و روزه بگیرد و صدقه بدهد، به درد امام زمانش نخواهد خورد.
خدایا به آبروی امام زمان، به آبروی شهدایی که ما را بیش از پیش با فرهنگ مهدویت آشنا کردند، ما را هم مثل آنها، لایق یاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بده.
.: Weblog Themes By Pichak :.