اگر کمی به خود و اطرافیان خود توجه کنیم درمییابیم که همگی ما به نوعی گرفتار دنیا و مشکلات بی ارزش آن هستیم و اصل را فراموش نمودهایم. و بسیار دیده میشود که بر این مشکلات گریه نیز میکنیم، حال آن که حتی به فکر غمهای اصلی خود نمیافتیم چه برسد که گریه کنیم!
چه کسی سزاوار گریه کیست؟
اگر کمی به خود و اطرافیان خود توجه کنیم درمییابیم که همگی ما به نوعی گرفتار دنیا و مشکلات بی ارزش آن هستیم و اصل را فراموش نمودهایم. و بسیار دیده میشود که بر این مشکلات گریه نیز میکنیم، حال آن که حتی به فکر غمهای اصلی خود نمیافتیم چه برسد که گریه کنیم!
برای خرید منزل، اتومبیل، و وسایلی از این قبیل چه نذر و نیازهایی که نمیکنیم، اما هیچگاه برای این که دیگر غیبت نکنیم، دروغ نگوییم، نه گریه میکنیم و نه پای نذری به میان میآید.
گویا فراموش کردهایم که برای چه هدفی به دنیا آمدهایم و چنان برای آن تلاش میکنیم که انگار تا ابد در اینجا هستیم و هیچ قصد رفتن هم نداریم.
قاعدتا از دنیا و نعمتها و امکاناتش باید برای رسیدن به کمال انسانی استفاده کرد اما انگار قضیه برعکس شده چرا که خیلیها برای این که به دنیای بیشتری برسند از شرع استفاده میکنند و با تحریف نمودن آن به خواستههای دنیای خود میرسند.
البته اشتباه نشود استفاده از دنیا اشکال ندارد ولی تا وقتی که وسیلهای برای رسیدن به کمالات و خدا باشد. اما وقتی دنیا هدف میشود دیگر اشکالدار میشود.
قاعدتا از دنیا و نعمتها و امکاناتش باید برای رسیدن به کمال انسانی استفاده کرد اما انگار قضیه برعکس شده چرا که خیلیها برای این که به دنیای بیشتری برسند از شرع استفاده میکنند و با تحریف نمودن آن به خواستههای دنیای خود میرسند.
در اینجاست که باید گفت اندازه دنیای افراد با هم متفاوت است. و اندازه دنیای هر کس به اندازه خواستههایش میباشد و افرادی که به دنبال دنیای مادی هستند چه دنیای کوچکی دارند.
آیة الله حسن زاده آملی در این باره میگوید:
«باید به حال آنانى که بر غم و اندوه باطنى خود و هر چیز دیگری مىگریند، گفته شود که شایسته است بیشتر، بر کسى که از نفس خود غافل است و در شهوات حقیر و پست و فرومایهاى که او را به بدبختى و گمراهى مىکشانند فرو رفته است، گریه و زارى کنند.
باید به حال آنانى که بر غم و اندوه باطنى خود و هر چیز دیگری مىگریند، گفته شود که شایسته است بیشتر، بر کسى که از نفس خود غافل است و در شهوات حقیر و پست و فرومایهاى که او را به بدبختى و گمراهى مىکشانند فرو رفته است، گریه و زارى کنند.
شهوات و امیالى که طبع او را به طبع بهایم(چارپایان) مایل مىگردانند و از او میخواهند که به این امر شریف اشتغال جوید و خالصانه به آن پرداخته، پس تا توان دارد به تزکیه و پالایش خود اقدام نماید.
چرا که پاکى و طهر حقیقى، پاکى نفس است؛ نه پاکى ظاهرى و جسمانى. از این رو شخص عالم و حکیم میرزا، که خداى خود را، عبدى فرمانبردار بوده، ولى بدنش به بوى بد آلوده است؛ حتى در نظر جاهلان نیز، از نادانى که ظاهر خود را به مشک و عنبر معطر نموده است، بهتر است از فضیلت شخص متعبدی که از دنیا و لذات پست آن دوری مىجوید.
پس اى انسان جاهل! آیا نمىدانى که اقامتت در این عالم همچون لحظهاى، سپرى خواهد شد، و آنگاه به عالم حقیقى خواهى رفت و در آن جا، جاودانه خواهى ماند؟!»
.: Weblog Themes By Pichak :.