عنای لفظی توکل که از ماده”وکالت”گرفته شده همان وکیل گرفتن و کا را بر عهده کسی گذاشتن است و معنای اصطلاحی آن این است که انسان در همه کارها خداوند را سبب ساز اصلی بداند و اینکه هیچ امری بدون اذن او واقع نمی شود و خلاصه اینکه مصلحت خود را به حضرت حق واگذار و تفویض نماید ولی در تطبیق معنای توکل بر مصادیق آن افراط و تفریطهای زیادی صورت گرفته است.
گاهی بعضی از افراد سستی، سهل انگاری و عدم جهد و تلاش را به حساب توکل کردن به خدا می گذارند، در حالی که چنانکه گفته شد نظام عالم نظام سبب و مسببی است و خداوند برای رسیدن به هر هدفی راهی مشخص کرده سعی و تلاش او را ستوده است. یکی از سبب های مهم معنوی توکل بر خداوند عزوجل است. اگر این روحیه و خصلت یعنی توکل در دل انسان جا باز کند اراده انسان آهنین و قوی خواهد شد، به نحوی که هیچ گونه سستی و ترس و نومیدی به او دست نمی دهد، زیرا خودش را به قدرتی ما فوق همه قدرتها وصل نموده است.
توکل به عنوان یک صفت برجسته نفسانی آثار و برکاتی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است:
1-خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.
2- یکی از مهمترین دستاوردهای توکل این است که انسان متوکل محبوب خدا می شود و کسی که محبوب خداوند شود همه عالم او را دوست خواهند داشت، زیرا همه عالم کارگزار خداوند است.
3-”چیزی نیست مگر اینکه خداوند را با حمد تسبیح می کند”. این گزاره می رساند که همه عالم در تسخیر اراده الهی هستند و عالم جنود حق می باشند. کسی که رابطه اش با حق تعالی صمیمی و دوستانه شد قهرا جنود و اطاعت کنندگان او هم رابطه دوستانه با آن شخص خواهند داشت. از طرفی کسی که خداوند او را دوست بدارد آثار بسیار عالی دنیوی و اخروی برای او خواهد داشت.
4-”انسان متوکل از تسلط شیطان مصون است”.از این آیه استفاده می شود اگر انسان به معنای واقعی بر خداوند توکل کند از وسوسه شیطان مصنونیت پیدا می کند و خداوند او را در تشخیص و تمییز حق از باطل کمک می کند. همچنین خداوند او را در پیمودن راه حقی که درست تشخیص داده کمک می کند و موانع را بر طرف می سازد و هر گونه سختی و مشکل را به آسانی تبدیل می نماید و گاهی حق تعالی او را به وسیله دشمنش به مقصد می رساند، چرا که همه چیز در دست اوست و همه آسمانها و زمین لشکریان اویند. در مجموع کسانی که دو صفت ایمان و توکل بر پروردگار را دارند شیطان تسلطی بر آنها ندارد.
برآورده شدن حاجات متوکلین
هر کس به خداوند توکل نماید خداوند او را کافی است، یعنی او را به مقصد و آرزویش می رساند و چون خداوند اراده کرده بنده اش را به مطلوب برساند هیچ مانعی در برابر خداوند سبحان نمی تواند ایستادگی و خودنمایی کند. خداوند به هر چه بخواهد می رسد و البته خداوند متعال برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.
یکی از دلایل عدم استجابت دعاها و برآورده نشدن حاجات این است که گاهی لطف خدا به کسی در عدم استجابت دعای اوست، زیرا مصلحت او نیست و این مصلحت را خداوند بهتر می داند. چه بسا بنده ای ظرفیت ندارد و اگر آن دعا و حاجت او برآورده شود طغیان می کند و ایمان،عبودیت و انسانیت را که گوهرهای گرانبهای اوست از دست می دهد. لذا خداوند رئوف ودود که از مادر به طفل مهربانتر و بلکه از انسان به خودش مهربانتر است بعضی دعاها و خواسته های او را مستجاب نمی فرماید.
چیزی که مسلم است این است که هر ظرفی به اندازه ظرفیت خودش بهره مند می شود. مثلا با آن رحمت الهی که از آسمان نازل می شود. اگر شما یک استکان را برای ذخیره باران در نظر گرفته باشید به همان اندازه استکان از این رحمت الهی بهره مند می شوید و اگر ظرف بزرگتری داشته باشید به همان اندازه از رحمت الهی استفاده می کنید. بنابراین باران رحمت الهی بر همه موجودات می بارد اما هرموجودی به اندازه ظرفیت خودش از آن بهره برداری می کند و امدادهای غیبی و عنایات الهی به مخلوقات هم شبیه همین باران است.
در دستگاه نظام عالم ظلم، تبعیض و پارتی بازی وجود ندارد و خداوند سفره لطف خودش را مثل ریزش باران در مقابل همه بندگان گسترده است، ولی هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خودش بهره مند است و مثالهایی که زده شد هر یک از اینها اندازه و ظرفیت طبیعی و جبری خودش را دارد و قابل انقباض و انبساط نیست، ولی ابعاد نفسانی و معنوی انسان این طور نیست چرا که مقدار ظرفیت وجودی انسان و میزان بهره مندی او از امدادهای الهی، مستقیما به اراده و اختیار خودش بستگی دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.