پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟!
پسر میگه : بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا.
در کتاب صحیفهالامان آمده است اگر در محنتی گرفتار باشی هفتاد مرتبه بگو:
یا اللهُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَالزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی
(بسیار مجرب است، تجربه شده است)
دعای دیگر به جهت رفع گرفتاری
101 مرتبه بخواند:
رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُّرِ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمین
بر آدمی واجب است که این گوهر ارجمند را پاس بدارد. اما این جانمایه گرانمایه، باید در جای بایسته و شایسته اش بکار برده شود تا ثمره خجسته به بار آورد و از کیان شرافت و حریم نجابت فرد و خانواده و جامعه حفاظت کند. اما اگر نابجا بکار رود یا بیجا برانگیخته شود، زیانبار میگردد. و اگر «غیرت»، به «حسادت» بدل شود، ایمانسوز میگردد.
از آموزه ها و مهارتهایی که زوجهای جوان(و غیر جوان) باید فرا گیرند، آن است که «غیرت» همسرشان را برنیاشوبند و آن را بدل به «حسادت» نکنند.
برخی از زوجها که این مهارت را نیاموخته اند، ناخواسته و بی توجه، کارهایی میکنند که سبب تحریک تخریبی غیرت همسرشان میشوند و نیروی مثبت غیرت را به صفت منفی حسادت بدل مینمایند، که ستیز و بدگمانی و دشمنی و کینه ورزی را در پی دارد.
اگر زن یا مرد، با خویشان و دوستان و آشنایان نامحرم، به ویژه اگر جوان و زیبا باشند، بی پروا سخن بگوید و بخندد و شوخی کند و حرفهای غیر ضروری بزند، طبیعی است که همسرش می رنجد و غیرتش برمی انگیزد. البته این کارها، جدای از غیرت ورزی همسر، مجوز شرعی و اخلاقی نیز ندارد و خلاف سلوک عفیفانه و منش نجیبانه است و مفسده هایی در پی دارد. غیرت ورزی در این عرصه، غیرت ورزی بجا و شایسته و بایسته است.
سخن ما، در اینجا، با بیغیرتان و بیعفتان نیست؛ بلکه سخن با زوجهایی است که خواسته یا ناخواسته، حریمها را می شکنند و باعث رنجش همسرشان میشوند.
خدای سبحان به همسران پیامبر (و نیز همه زنان و مردان) فرمان میدهد که هنگام سخن گفتن با نامحرمان و معاشرت با ایشان، حریم بگیرند و حتی صوت و لحن گفتارشان، عفیفانه باشد تا مبادا در دلهای شهوت آلود، ایجاد طمع شود و زمینه گناه فراهم آید.
به آیات زیر توجه داشته باشید:
«... لا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطَمَعَ الذِی فی قَلبِهِ مَرَضٌ فَقُلنَ قَولاً مَعُرفا؛(احزاب- 32) به ناز و کرشمه، سخن مگویید تا مبادا آن کس که دلش بیمار است، طمع ورزد. پس، به نیکی سخن گویید.»
و نیز خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که مردان و زنان م?من را بفرماید که هنگام رویارویی با یکدیگر، چشمانشان را فرو خوابانند و دامنهاشان را پاک و پاس بدارند:
«قُل لِلم?منینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم وَ یَحفَظُوا فُروجَهُم ذلِک أَزکی لَهُم إنَاللّه خبیرٌ بِما یَصنَعونَ وَ قُلْ لِلم?مناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنَ وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَ ...؛(نور- 24) به مردان م?من بگو دیدههاشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند، که این کار برای ایشان پاکیزهتر است. خدا به آنچه میکند آگاه است. و به زنان م?من بگو دیدگانشان را فرو خوابانند و پاکدامنی ورزند و زیورها (و زیباییها)شان را آشکار نکنند ... .»
این آموزههای قرآنی، جانمایههای نجابت و سلامت روان و اخلاق اند و مراعات آنها موجب صیانت حیات و خرمی زندگانی میشود و دلها و جانها را «حفاظ دار» میکند و بوستان حیات زوجهای جوان (و همگان) را در برابر پارهای از «آفات حیات»، مصونیت می بخشد.
موعظه و عبرت
گاهی خود همسر وسیله ارتباط همسرش با جنس مخالف را فراهم میکند و بعد، از این ارتباط، رنج میبرد! مثلاً مردی به انگیزه ای (مانند طمع یا نیاز به درآمد همسرش) زمینه کارکردن همسرش با مردان را فراهم میکند و سپس از ارتباط کاری زنش با مردان، رنج میبرد. به ویژه اگر زنش جوان و زیبا باشد و در ارتباط با دیگران، حریم نگیرد.
بطور مثال در زندگی حضرت ابراهیم (ع) می خوانیم که: حضرت ابراهیم با موافقت و حتی پیشنهاد ساره، با هاجر ازدواج کرد. اما بعدا حساسیت ساره به جوش آمد و به حضرت ابراهیم گفت که هاجر و اسماعیل را از پیش چشم او دور کند. خدا هم به ابراهیم فرمان داد که آنان را از نزد هاجر به جایی دور (مکه) ببرد. خدا به ابراهیم نفرمود که برابر ساره و برانگیختگی حساسیتش مقاومت کند. آیا این حکایت قرآنی نباید برای ما مایه پندگیری و عبرت آموزی باشد؟ البته حضرت ابراهیم در برانگیختگی حساسیت ساره، تقصیری نداشت، اما طبیعت بشر، چنین است.
حسادت و غیرت یکدیگر را تحریک نکنید
من همیشه به مردها ی جوان توصیه می کنم، که شما در معاشرت با نامحرم و حتی محرم کاری نکنید و حرفی نزنید که زنانِ خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می کنم، که در برخوردشان با مردهای بیگانه، کاری نکنند و حرفی نزنند که حسّ حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند.
این حسادت ها بدبینی می آورد و پایه های محبّت را سُست می کند و از ریشه می سوزاند.
سارا در گفتگو با خبرنگار پیارم :پریسا امیری 15 ساله از شهرستان حاجی آباد از اردو راهیان نور می گوید:
حال و هوای اونجا بسیار معنوی بود وقتی رفتم انجا را دیدم خیلی با ان چیزی که در تلویزیون دیدم فرق داشت به من گفته بودند که اگر سر قبر شهدا زیارت عاشورا بخوانید و از آنها حاجت بخواهید آنها حرفهای شما را بگوش خدا می رسانند من هم انجا که رسیدیم به سرقبر یک شهید که اسم اون محمد علی رجبی بود رفتم و زیارت عاشورا خواندم و مشکلم را با شهید درمیان گذاشتم و من با شهید عهد و پیمان بستم و به شهید قول دادم همیشه به وصیت نامه آنها عمل کنم و در زندگی از آنها الگو بگیرم و یک سری تغیراتی در زندگی ام بوجود بیاورم و بیشتر در زمینه امر به معروف و نهی از منکر که شهدا همیشه تاکید داشتند یک سری مسائل را رعایت کنم وقتی که عصر از بازدید به اردو گاه برگشتیم بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء از حاجی آباد خانواده ام با من تماس گرفتند و گفتند که در بانک ملت 26 ملیون تومان برنده شده ای من هم مشکل زیاد داشتم و هرگز فکر اون هم نمی کردم که شهدا به این زودی جواب من را بدهند و مشکل من را حل کنند.
سارا در گفتگو به دوستان خود تاکید کرد که به این سرزمین سفر کنند و از نزدیک مناطق جنگی را که شهدا ما در آن ارمیده اند ببینند و توصیه ی دیگری که به دوستانم دارم این است که هر چه می خواهند از شهدا بخواهند زیرا شهدا همیشه زنده هستند و نظاره گر بر اعمال ما هستند و شهدا وصیت کرده اند که ما حجابمان را رعایت کنیم و باید در این امر هرگز کوتاهی نکنیم.
ساده می گویم : خدایاــا دوسـتـت دارم ...
به تو من خیره می گردم ؛
به این جنگل ...
به این برکه ...
به خط نور ...
به این دریا ...
به رقص آب ...
به این افسون بی همتا ...
چه باید گفت؟
کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛
بگویم لحظه ای از تو ...
از این زیبائی روشن ،
از این مهتاب ...
بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛
بخندم با تو لختی در کنار آب ...
زبانم گنگ و ذهنم کور ،
تنم خسته ، دلم رنجور ...
تمام واژه ها قامت خمیده ،
ناتوان ...
بی نور ....
پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛
سکوت واژه ها درهم تنیده ،
مثل یک آوار ...
من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛
تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :
" خدایاــا دوسـتـت دارم "
سلسه مباحث (کلام امیر کلام) به شرح و توضیح برخی از سخنان برگزیده علی علیه السلام می پردازد.
اِن الجَنَّة حُفَّت بِالْمَکارِه وَ اِن النّارَ حُفَّت بِالشَّهَوات
همانا، بهشت پیچیده به سختیها و ناخوشیها است. و جهنم، پیچیده به خواستها و هوسهاست
دشواریها و خواستنها
حیات جاودان و سعادت ابدی انسان، در عالَم آخرت تحقق مییابد. زندگی دنیوی، آخرین منزل انسان نمیتواند باشد و هر که آینده نگر است، باید به عالَم پس از مرگ بیاندیشد و برای آن، چارهای بسازد.
آیا به دست آوردن بهشت و سعادت جاودان، میتواند با کسب لذات دنیوی و تامین شهوات و خواستهای مادی، جمع شود یا نه؟
علی علیهالسلام از قول پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله پاسخ این پرسش را مطرح میکنند که ایشان میفرمودند:
« بهشت پیچیده با ناخوشیها است و جهنم، پیچیده به شهوات است.»
علی علیهالسلام میفرمایند که هیچ اطاعتی از خداوند نیست مگر اینکه در کراهت، ناخرسندی و ناخوشنودی انسان انجام میشود و هیچ معصیت و سرپیچی از امر خدا نیست که در شهوت و ارضای امیال و هوسهای انسان انجام میگیرد. آری! عزم راسخ داشتن، کمر همت بستن و برای رسیدن به هدف و آرمان به راه افتادن و پیمودن مسیر، با تن پروری، لذت گرایی قابل جمع نیست!
نه تنها برای پیمودن راه سعادت جاودان، صرف نظر کردن از لذت گرایی و هوس بازی، شرط ضروری موفقیت است، بلکه انسان برای رسیدن به اهداف برتر در همین زندگی محدود مادّی، باید از لذتها و راحتیها چشم بپوشد و با عزم راسخ به دنبال هدف برتر و والاتر باشد. آیا هیچ یک از کسانی را که با تلاش زیاد فراوان توانستهاند در تاریخ بشریت اثری جاودان و مفید از خود به جا بگذارند، میشناسید که در عین حال، به لذتها و خواستهای خود هم رسیده باشند؟
اگر برای اهداف دنیوی نیز تلاش و کوشش ضروری است، قطعاً برای شکوفا کردن گرایشهای معنوی و دست یافتن به کمال جاودان و بی انتهای اخروی، پذیرفتن سختیها و دشواریها اجتناب ناپذیر است.
نباید انتظار داشت که انجام تکالیف الهی و پیمودن راه بهشت، بدون هیچ دشواری و زحمتی باشد و نباید اینگونه تصور کرد که به دنبال شهوات رفتن، میتواند همراه با دوزخ و آتش نباشد! البته تنها ملاک و شاخص راه بهشت و دوزخ، دشوار بودن یا آسان بودن کار و راه آن نمیباشد و اینگونه نیست که اگر «کار خوب» برای کسی بدون دشواری انجام شد، تاثیر خود را برای سعادت و کمال انسان نداشته باشد و یا اگر رسیدن به شهوت و هوسی برای کسی با دشواری و زحمت حاصل شد، موجب سقوط آن شخص به دوزخ نگردد!
آنچه در کلام علی علیهالسلام مدّ نظر است، بیان قاعده کلی و عمومی است که با بیان آن، میخواهند پیرو راه خود را برای تحمل مشکلات و ترکِ شهوات در راه رسیدن به سعادت و کمال، آماده کنند و این انتظار و توقع را در او اصلاح کنند که گمان نکند رسیدن به آرمانها با تامین شهوات قابل جمع است. البته چون مراتب ایمان و تقوی مختلف است، هر کسی به هر اندازه حاضر باشد از شهوات خود در راه خدا و برای نزدیک شدن به کمال مطلوب، چشم پوشی کند، به همان نسبت به آن خواهد رسید.
نکته مهم
دشواری و سختی راه بهشت، برای کسانی است که در آغاز راه قرار دارند، ولی پس از مدتی که لذت مسیر سعادت را چشیدند و حقیقت لذتها و هوسهای دنیوی برای آنان روشن شد، نه تنها دشواری راه از بین میرود، بلکه پیمودن این راه جز شیرینی و لذّت معنوی ـ که با لذتها و شیرینیهای مادی قابل قیاس نیست ـ برای آنان در پی ندارد. ترکِ لذتهای دنیوی و راهیابی به حریم دوست، آنچنان لذتی دارد که قابل توصیف نیست.
بنابراین در ابتدای راه و برای کسانی که تازه میخواهند از اهداف محدود دنیوی پا را فراتر نهاده و در مسیرِ سعادت جاودان گام نهند، راه بهشت، پیچیده به مشکلات و ناخوشی هاست و راه دوزخ، همراه با خواستنیها و خوشیها، اما پس از چندی، با چشیدن حقیقت راه سعادت و بازشدن چشم واقع بین که عمقِ شهوات و لایههای زیرین هوا پرستیها را میبیند، دیگر سختی عبادات رخت برمیبندد و لذت حقیقی جایگزین آن میشود.
.: Weblog Themes By Pichak :.