سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

1- آیا زمانی که مادر و پدری را به همراه فرزند کوچکشان می بینید، غبطه می خورید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

2- آیا زمانی که یک زوج جوان را در حال خنده می بینید، افسوس می خورید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

3-آیا همچون گذشته از اوقات تنهایی تان لذت می برید؟
الف) بله
ب) خیر
ج)گاهی اوقات

4- زمانی که در جمع دوستان متاهل هستید،به خود می گویید که ای کاش من هم متاهل بودم؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

5-آیا شده که تا به حال حضور شخصی از جنس مخالف، شما را دگرگون کند؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

6- آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که تنهایی دیگر بس است؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

7-آیا تا کنون برایتان پیش آمده که شادی تان را بخواهید به کسی از جنس مخالف، انتقال دهید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

8- آیا شما موسقی های آرام گوش می دهید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

9- آیا شده زمانی که پشت ویترین یک فروشگاه هستید، احساستان به شما بگوید برای کسی هدیه ای بخرید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

10- آیا رنگ زندگی برای شما تغییر کرده است؟ امیدواریم که حضور شخصی زندگی تان را دگرگون کند.
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

11- آیا شده در چند ماه اخیر، لبخند فردی، امید را در دلتان زنده کند و نگاه شما به زندگی تغییر کند؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

12- زمانی که پدر مادرتان می گویند، دیگر زمان ازدواج فرا رسیده است، اخم نمی کنید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

13- آیا به تازگی در خیالتان مراسم خواستگاری را مرور می کنید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

14- آیا اخیرا برایتان پیش آمده عاشق کسی شده باشید، اما حجب و حیا اجازه ندهد، آن را با او در میان بگذارید؟
الف) بله
ب) خیر
ج) گاهی اوقات

نتیجه:

اگر از 14 پرسش بالا به ده گزینه پاسخ بلی داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج در وجودتان احساس شده است و اگر به ده گزینه پاسخ خیر داده اید، به این معنی است که نیاز به ازدواج هنوز در وجودتان احساس نشده است و اگر به هفت گزینهپاسخ گاهی اوقات داده اید به این معنی است که هنوز سر در گم هستید و نمی دانید که باید ازدواج کنید یا نه، همچنان مجرد بمانید.

 




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 11:2 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

مدلهای زیبای کفش مجلسی دخترانه و زنانه را مشاهده می کنید.

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش های پاشنه بلند دخترونه 2013

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی زنانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی دخترانه

مدل کفش مجلسی

مدل کفش مجلسی

مدل کفش پاشنه بلند دخترانه 1392




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 11:2 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

 

تا به حال به بیمارستان رفته‌اید؟ یک تابلوی تکراری روی دیوار بیشتر اماکن درمانی وجود دارد، آن را به یاد می‌آورید؟ بله درست است، عکس کسی که انگشتش را روی بینی‌اش گذاشته و معنی آن این است: سکوت، آرام‌تر!

بگردید و یکی از این تابلوها را بخرید و روی مهم‌ترین دیوارخانه‌تان نصب کنید. شاید اگر روزی چند بار چشمتان به آن بیفتد، یادتان بماند که این چاردیواری نیاز به سکوت دارد.

خانه ما جایی است که همه اعضای خانواده بعد از یک روز کاری و دست و پنجه نرم‌کردن با مشکلات، به آن برمی‌گردند. مرد خانه که این روزها با توجه به وضع اقتصادی دوران سختی را می‌گذراند، خانم خانه که گاهی خارج از خانه مشغول است و بی‌بهره از مشکلات اشتغال نیست و گاهی هم در خانه، حکم یک نیروی پشتیبانی‌کننده و انرژی‌دهنده را برای بقیه دارد. فرزندان که به مدرسه و دانشگاه می‌روند، خلاصه هرکدام از اعضای خانواده با توجه به نقشی که دارند، از صبح تا عصر در تلاشند و وقتی به خانه برمی‌گردند، در حقیقت نیازمند یک پناهگاه امن و آرام هستند تا انرژی دوباره‌ای بگیرند و از این با هم بودن لذت ببرند.

اگر قرار باشد خستگی روزی که پشت سر گذاشتید، تحقیر رئیس اداره، خراب‌شدن ماشین، همه و همه را با خود به جمع خانوادگی‌تان بیاورید و هر جا نتوانستید حق‌تان را بگیرید، فکر کنید می‌شود در خانه فریادش را بر سر اهالی چاردیواری کوچک‌تان بزنید، نه‌تنها کارکرد آرامش‌بخشی خانه از بین می‌رود، بلکه خود دلیلی می‌شود برای بیشتر‌شدن استرس‌های زندگی‌تان.

از قدیم به مردها گفته می‌شد، مشکلاتت را پشت در خانه بگذار و به داخل بیا! امروزه که خانم‌های شاغل کم نیستند، این حرف را باید به آنها هم زد، اما خانمی که شاغل نیست و از صبح در خانه بوده، کارهای منزل را انجام داده، برای خرید به بیرون رفته، غذا پخته و همه چیز را آماده کرده است، نیز باید خستگی‌ها و مشکلاتش را از پنجره به بیرون بیندازد. زن و مرد باید هر دو برای لحظه‌ای که یکدیگر را می‌بینند، شادترین و مهربان‌ترین نگاه‌ها و دلچسب‌ترین حرف‌ها را آماده کنند. بعد از رفع خستگی و در زمان مناسب می‌شود با یک ادبیات زیبا به رفع مشکلات زندگی مشترک پرداخت یا از خستگی‌های روزانه برای هم درددل کرد.

اگر در بدو ورود با چهره‌ای خسته و درهم با یکدیگر رو به شوید یا عصبانی بوده و لحن نامناسبی داشته باشید، نه‌تنها خستگی‌هایتان به در نمی‌شود، بلکه هر کدام دنبال بهانه‌ای خواهید بود تا ثابت کنید که صدایتان بلند‌تر است.

داد و فریاد زدن زن و شوهر به‌جای گفت‌وگویی آرام و با احترام، به فرزندان می‌آموزد که فریاد کشیدن یکی از روش‌های ارتباطی است پس تعجب نکنید اگر فرزندتان در دوران بلوغ برای هر چیز کوچکی حتی سر شما هم داد بزند.

آن تابلوی خانم پرستار که یادآوری می‌کند، کمی آرام‌تر را همیشه به خاطر بیاورید. هر وقت خسته بودید، هر وقت عصبانی بودید، هر وقت صدایتان کمی بلند شد، یادش بیفتید و سکوت کنید.

صدای ما نباید از چاردیواری خانه ‌مان بیرون برود. اینجا حریم مقدس ماست و هیچ مشکل و ناراحتی بین ما، نباید به گوش همسایه‌مان برسد. حریم زیبایتان را حفظ کنید و با زیباترین و ملایم‌ترین صدا با یکدیگر گفت‌وگو کنید




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 11:0 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

 

وقتی شوهر اعتقادی هذیانی دارد که همسرش به او خیانت می کند زندگی هر دوی آن ها جهنم می شود . متاسفانه این اختلال به تازگی در برخی خانواده ها دیده می شود .

مرد به شدت عصبانی است که « چگونه این ننگ و خفت را تحمل کند » . او به همان شدتی عصبانی می شود که مردی که واقعا همسرش به او خیانت می کند .

وقتی از او بخواهید که به خاطر بچه ها این زندگی مشترک را حفظ کند ، ممکن است جواب دهد :« اگر شما به جای من بودید این بی ناموسی را قبول می کردید ؟»

مرد به شدت احساس ناامنی و عذاب می کند و از این که کسی حرف های او را تأیید نمی کند « به خدا پناه می برد » . اوسال های طولانی رنج « عدم صداقت » همسر خویش را تحمل می کند در حالی که همیشه به این اندیشه است که روزی او را طلاق بدهد .

زن افسرده می شود . از این که به ناحق مورد تهمت قرار می گیرد و هیچ راهی برای ثابت کردن بی گناهی خویش نزد همسر خود نمی یابد مستأصل می شود . او بی آن که جرمی و خیانتی مرتکب شده باشد رکیک ترین فحش ها را از شوهر خود می شنود .

بستگانش به او می گویند : شوهرت بیمار است و بدرفتاری های او از اختیار و آگاهی او خارج است و « دست خودش نیست » . زن هر بار قهر می کند ، مجددا به منزل خویش بر می گردد . احساس ناامنی و ترس و انتظار این که هر لحظه ممکن است به بهانه ای واهی مورد اهانت و ضرب و شتم شوهر خود قرار گیرد دل شوره ای مداوم را بر او تحمیل می کند .

زن جر و بحث می کند ، استدلال می کند ، « مهربانی می کند »، تسلیم می شود ، اما مشکل او حل نمی شود . سال های طولانی محیط زندگی هراسناک خانه را تحمل کرده است. بچه هایش بزرگ شده اند ، پدر و مادرش پیر شده اند و استقلال مالی هم ندارد . به تدریج خود او نیز در خانه ی شوهر پیر شده است و راه به جایی نمی برد .

شوهر از مصرف دارو برای کنترل هذیان هایش امتناع می ورزد . می گوید : « دارو بخورم که بخوابم تا زنم هر کار که خواست بکند » و ممکن است به درمانگر خود نیز اهانت بکند و به او هم تهمت بزند .

وقتی وابستگان او به خاطر مشکل همسرش او را به پزشک ارجاع می دهند از مصرف دارو اجتناب می کند و می گوید : « من داروی بی غیرتی نمی خورم » . او به پندارهای هذیانی خویش کم ترین تردیدی ندارد .

چگونه می توان انتظار داشت تا با درمانگر خود یا دیگران که « او را درک نمی کنند » همکاری کند ؟ لذا بحث کردن با او به امید آن که متقاعد شود و نظرش عوض شود بی فایده است .

استفاده از دارو نیز به این امید نیست که فکر هذیانی او عمیقا عوض شود بلکه به این امید است که بار عاطفی و هیجانی همراه با اعتقادات غلط او کاهش یابد .

به عبارت دیگر دارو به این امید مصرف می شود تا افکار داغ او که با هیجان شدیدی همراه است به افکاری خنثی و تحت کنترل تبدیل شوند .

اتفاقا شوهری که هذیان دارد که همسرش به او خیانت می کند از این که نمی تواند بر اعصاب خویش مسلط باشد ناراحت است ، ولی با او نمی توان در مورد صحت و سقم افکارش بحث و جدل کرد ، اما می توان در مورد این که بتواند بر اعصاب خویش مسلط باشد و با پرخاشگری ها بهانه به دست دیگران ندهد با او صحبت کرد . می توان از او خواست دارو مصرف کند تا بتواند با درایت و خونسردی در قبال مشکلی که دارد چاره جویی کند .
می توان از او خواست که حتی الامکان در مورد افکار خود با دیگرانی که او را باور ندارند صحبت نکند . می توان با او قرار گذاشت که دست از فحاشی و کتک کاری بردارد و دارو به او کمک خواهد کرد تا بر اعصاب خود مسلط شود و خود را در وضعیت های دشوار قرار ندهد . او به دلیل این که بر هیجانات خود مسلط شود حاضر می شود دارو مصرف کند . دارویی که مطمئنا هیجان مربوط به افکار هذیانی او را کنترل خواهد کرد .

احساس ناامنی بیمار و عدم اعتماد او به دیگران ، برقراری رابطه ی درمانی را که اهرم اصلی درمان است ، مشکل می کند . در عین خونسردی و حفظ آرامش و اجتناب از جر و بحث با بیمار باید با درایت و تدبیر درباره ی اثرات مضر افکار او در عین روراستی و بدون حقه و کلک گفت و گو کرد و از او خواست تا برای حفظ آرامش و برخورد عاقلانه با مشکل در مصرف دارو پیگیر باشد .

بیمار مبتلا به اختلال هذیانی از نوع هذیان بی وفایی همسر اعتماد به نفس خوبی ندارد .

در واقع این هذیان به نوعی به انتظاری که آدمی از رفتار دیگران با خود دارد مربوط می شود . به عبارت دیگر وقتی انسان خود را شایسته و لایق نداند ،در رفتار دیگران نسبت به خود مترصد است تا مورد بی احترامی یا تخطئه و اهانت قرار گیرد یا جدی گرفته نشود و احیانا به او خیانت شود . گاهی مشکلات فیزیکی مثل سنگینی گوش ، مشکلات اجتماعی مثل زندگی در محیط غریب و نامأنوس یا در اقلیت قرار گرفتن و گاهی انتظاری که آدمی از بدرفتاری های خویش دارد و در واقع قیاس به نفس کردن سبب می شود تا زمینه های پیدا شدن هذیان ها شکوفا شود .

در هنگام درمان نیز گفتن به بیمار که چرا فکر می کند که به او خیانت می شود ، مشکل آفرین است و غالبا سبب تخریب رابطه ها می شود . اما اگر با صداقت ، ظرافت ، هم دلی ، حوصله و درک عمیق بیمار همراه باشد می تواند بسیار مفید واقع شود و به ویژه کمک کند که رابطه ی خوبی فراهم شود تا بتواند با کمک آن از بیمار حمایت کرد و او را تشویق کرد تا داروهای خود را به درستی مصرف کند .

نکات زیر از جمله مواردی است که برای کسانیکه می خواهند به این افراد کمک کنند مفید خواهد بود :

**سعی کنید نگرانی های بیمار را ، اگر چه به نظر شما غریب می آید ، درک کنید . به نیازهای واقعی او توجه کنید و در رفتار خود به او نشان دهید که خیرخواه او هستید . آن گاه به رشد اعتماد بیمار نسبت به خودتان امیدوار باشید .

**علی رغم اعتقاد غلط بیمار صادقانه با او روبه رو شوید و او را بپذیرید ، صبور باشید و در جلب اعتماد بیمار نسبت به خود عجله نکنید .

**در ذهن خود به بیمار حق دهید ، با چنین اعتقادی که دارد باید وحشت زده باشد و ممکن است رفتار آزار دهنده از خود نشان دهد . لذا از سرزنش کردن ، مسخره کردن ، توهین و قضاوت عجولانه جدا بپرهیزید .

**از هرگونه بحث و گفت و گو به منظور تغییر اعتقاد بیمار پرهیز کنید ، زیرا او پذیرش لازم را جهت قبول دلایل شما ندارد .

**مواظب پیام های غیر کلامی خود مانند خندیدن ، نگاه کردن ، نحوه ی ایستادن ، نشستن ، میزان فاصله ی خود با او ، تماس فیزیکی با او ، حرکات چهره و بدن و امثال آن باشید ، زیرا بیمار به شدت مراقب همه ی حالات کسانی است که در مقابل او هستند .

**پچ پچ کردن و در گوشی صحبت کردن شک بیمار را تشدید می کند و باید از آن اجتناب کرد .

**وقتی بیمار از دوره ی حاد جنون نجات می یابد ممکن است احساس شرم و گناه ، افسردگی ، انزوا و تنهایی و احساس تحقیر کند . در این دوره ضروری است که از جانب درمانگر و همراهان به درستی حمایت شود .

**صبوری ، صداقت ، تحمل هیجانات شدید و منطق ویژه ی بیمار و انتظار بهره ی اندک در قبال تلاش بسیار، از ویژگی های کسی است که قصد کمک به بیمار مبتلا به اختلال هذیانی را دارد .




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:59 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

اگه تونستی تشخیص بدی این دختره یا پسر

این دختره یا پسر?




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:55 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

 

دختر ازدوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود ..
?ک شب وقت? اس ام اس آمد بدون آن که آنرا بازکند موبا?ل را گذاشت ز?ر بالش و خواب?د
صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد وگفت:
پسرم مرده …
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک ب?فاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت ..
پسره نوشته بود : تصادف کردم بامشکل خودمو رسوندم دم در خونتون لطفا ب?ا پائ?ن م?خوام برا? آخرین بار ببینمت »…
خیلی خیلی دوستت دارم

پ.ن: فیلم هندی نبود ازش عبرت بگیریم که از ثانیه ثانیه ی با هم بودن لذت ببریم و تا هستیم به یاد هم باشیم ;)

 




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:54 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

 

علم روانشناسی می گوید:

1 ـ وقتی یک نفر خیلی می خندد،حتی برای چیزهای احمقانه و پیش پا افتاده بدانید او از درون عمیقا” غمگین است.

2 ـ اگر یک نفر خیلی می خوابد،بدانید که تنهاست.

3 ـ اگر یک نفر کم حرف میزند و وقتی هم که حرف میزند سریع حرفش را می گوید و بعد دوباره سکوت می کند،بدانید که رازی در سینه دارد.

4 ـ وقتی یک نفر نمی تواند گریه کند،بدانید ضعیف است.

5 ـ وقتی یک نفر با یک روال غیر عادی و با حجم زیاد غذا می خورد،بدانید که تحت تنش قرار دارد.

6 ـ وقتی یک نفر برای چیزهای کوچک گریه می کند،یعنی رقیق القلب و معصوم است.

7 ـ وقتی یک نفر سریع به خاطر چیزهای کوچک عصبانی می شود،یعنی درگیر عشق است.

شما کدومشو بیشتر تجربه کردید؟!

 




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:54 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

برنامه «ماه عسل» با اجرای «احسان علیخانی» در ماه رمضان امسال نیز مهمان شبکه سه سیما خواهد بود

 

رنامه «ماه عسل» امسال و در ماه رمضان سال 92 نیز از شبکه سه سیما به روی آنتن خواهد رفت. بنا بر این گزارش، «ماه عسل» امسال مانند سال گذشته از بخش‌های مختلفی تشکیل شده و مهمانان گوناگونی در حوزه‌های مختلف به این برنامه خواهند آمد. این برنامه به روال هر سال پیش از اذان مغرب از شبکه سه پخش خواهد شد. «ماه عسل» از ابتدای ماه رمضان تا عید فطر پخش خواهد شد.




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:47 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

خدایی رفتن به گردان تخریب خیلی دل و جرات می‌خواست. از اعزام چند هزار نفری که به لشگر ما میومد شاید 20 نفر داوطلب حضور در گردان تخریب می شدند.

بچه‌هایی که در گردان تخریب فعالیت می‌کردند را می‌توان شجاع‌ترین افراد نامید. کمتر کسی این جسارت را پیدا می کرد تا این گونه با جان و تن خود به صورت مستقیم با مرگ دست و پنجه نرم کند. مطلب زیر از وبلاگ الوارثین است که به بخشی از این دلیرمردی‌ها اشاره دارد:

یکی از شعارهایی که موقع دویدن در دوی صبحگاهی جبهه می‌خوندیم و شادی و شعف خاصی به جمع رزمندگان می‌آورد این شعار بود که با آهنگی خاصی خوانده می‌شد و رزمنده‌ها کلمه آخرش که «نرو» بود با هم تکرار می‌کردند و اون شعار این بود که:

مادرم می‌گفت جبهه نرو

جبهه میری،بسیج نرو

بسیج رفتی تخریب نرو

تخریب رفتی رو مین نرو

رو مین رفتی هوا نرو

هوارفتی زمین بیا

و... این جملات یکی از شوخی های جبهه بود.

از شوخی بگذریم خدایی رفتن به گردان تخریب خیلی دل و جرات می‌خواست. از اعزام چند هزار نفری که به لشگر ما میومد شاید 20 نفر داوطلب حضور در گردان تخریب می شدند و یک عده از این تعداد اندک هم در آموزش های سخت قبل از عملیات فرار رو بر قرار ترجیح می‌دادند و به گردان های رزمی می‌رفتند.

شاید یکی از سخت ترین ماموریت تخریبچی ها، مین گذاری مقابل خط دشمن بود و سخت تر وقتی که دشمن خط رو زیر آتش می‌گرفت و با توپ و خمپاره می‌کوبید و امکان انفجار مین وقت کار گذاشتن مقابل دشمن وجود داشت و کار وقتی دلهره آور بود که از مین های سنگینی مثل مین ام 19 که برای انهدام تانک از آن استفاده می‌شود و حداقل هر کدوم بیش از10 کیلو مواد منفجرهT.N.T داشت استفاده می‌کردی.این ها همه مقدمه بود برای تعریف دو حکایت بود.

شهید رحمان میرزازاده

*حکایت اول:

دشمن برای باز پس گیری فاو یک لحظه آروم و قرار نداشت. نگه داشتن خط پدافندی در فشارهای پی در پی دشمن، دست کمی از عملیات نداشت. تخریب لشگر 10 سیدالشهداء(ع) برای مین گذاری مقابل خط پدافندی 3 کیلومتری در محدوده جاده فاو -البحار و کارخانه نمک مامور شد و در این عملیات مین گذاری، به علت آتشباری دشمن در منطقه و رسیدن موج انفجار به مین های ضد تانک ( ام 19 )که توسط بچه های تخریب کار گذاشته شده بود تعدادی از مین‌ها منفجر شد و در نتیجه انفجار ده ها کیلو مواد منفجره، هفت تن از رزمندگان تخریب به شهادت رسیدند که بههفت تن آل صفا معروف شدند. از این هفت شهید سه نفر از آنها به علت نزدیکی به کانون انفجار ابدان مطهرشون کاملا متلاشی شد. به طوری که بچه ها توانستند از محل انفجار مقداری گوشت له شده و دو تا ران پا پیدا کنند و به معراج شهدا تحویل دهند. در آن شرایط سخت و زیر نور اندک ماه، مجزا کردن تکه های بدن هر شهید کار مشکلی بود ولی به هر ترتیب این بدن‌های پاره، پاره شده به تهران برگشت و تحویل خانواده ها شد.

شهید منصور احدی

*حکایت دوم:

بعد از اتمام کار مین گذاری، بچه های تخریب به مرخصی اومدند. رسم بود بین رزمندگان که قبل از دیدن خانواده خودشان به دیدار خانواده همسنگران شهیدشان می‌رفتند . ابتدا به دیدار خانواده شهدای هفت تن آل صفا رفتیم. خیابان نبرد تهران و دیدار با خانواده شهید رحمان میرزازاده اولین مقصد ما بود. پدر این شهید به گرمی از همسنگران فرزند شهیدش استقبال کرد و هنگام خداحافظی فرمانده ما، شهید سید محمدزینال الحسینی را کنار کشید و در گوشش جمله ای گفت و سید هم برادر محمد رضا جعفری رو صدا کرد و به او گفت جواب بده.

ما هم از نزدیک نظاره گر این سوال و جواب بودیم. پدر شهید میرزازاده سوال کرد که برادر، مگر یک شهید چند تا پای راست داره!؟ و محمد رضا هم با بغضی که در گلو داشت جواب داد. حاج آقا، آخه از شهید شما و شهید احدی و شهید ملازمی در اون تاریکی شب و از داخل چاله انفجار، فقط ما تونستیم دو تا ران پا و چند کیلو گوشت و پوست جمع کنیم، سری و بدنی نبود که قابل تشخیص باشد. بعد جمله ای گفت که گریه همه را درآورد. او گفت :حاج آقا شهید شما در حقیقت سه مزار داره . و شما باید شهید رحمان رو در سه جا زیارت کنی.

 

شهید توحید ملازمی

شهید رحمان میرزا زاده، شهید توحید ملازمی و شهید منصوراحدی در شب ولادت علمدار کربلا قمربنی هاشم(ع) در روز 25 فروردین ماه سال 65 در شهر فاطمیه (فاو) با انفجار مین ام 19 به عرش رفتند و باقیمانده اجزای بدنهای مطهرشان در گلزار شهدای بهشت زهرا در قطعه 53 مهمان خاک شد .




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:45 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

فصل گرما که از راه می‌رسد مصرف یخ و نوشیدنی‌های تگری هم دوچندان می‌شود اما مصرف بی‌رویه نوشیدنی‌ها برای رفع تشنگی تبعاتی مانند افزایش قند خون و چاقی را در پی دارد

 

جام علمی: سیدضیاءالدین مظهری،رئیس انجمن علمی تغذیه ایران در مورد نحوه مصرف نوشیدنی در ایام گرم سال اظهار داشت: هر چه هوا گرمتر می‌شود افراد مایلند تا نوشیدنی خنک‌تری بنوشند اما از نظر علمی ثابت شده نوشیدنی‌های تگری و بسیار خنک عطش را زیادتر می‌کند و فرد بلافاصله پس از آن احساس تشنگی کرده و مایعات به صورت عرق از بدن خارج می‌شود.

 

این متخصص تغذیه با تأکید بر اینکه، تأمین مایعات برای بدن بسیار ضروری و حیاتی است افزود: 60 درصد وزن افراد را آب تشکیل می‌دهد. آب از بافت‌های خون گرفته تا سخت‌ترین سلول‌ها مانند سلول استخوانی نقش اساسی دارد.

 

وی گفت: آب خالص و گوارا به شرط آنکه ترکیبات سنگین معدنی نداشته باشد با دمای 4 تا 5 درجه بهترین نوشیدنی هنگام گرماست.

 

حلالیت آب نکته دیگری است که مظهری به آن اشاره کرد و گفت: بسیاری از مواد مغذی و ویتامین‌های محلول در آب از طریق این مایع حیاتی به تک تک سلول‌های بدن هدایت می‌شود و در عین حال مواد زائد و سمی نیز از طریق آب به سمت کلیه‌ها، پوست هدایت شده یا از طریق تنفس به صورت بخار خارج می‌شود.

 

رئیس انجمن علمی تغذیه ایران در پاسخ به اینکه آبمیوه‌های مصنوعی و شربت‌ها چه نقشی در این میان دارند گفت: اکثر این نوشیدنی‌ها حاوی مقدار زیادی قند و مواد نگهدارنده هستند که نوعی مواد شیمیایی محسوب می‌شوند و دفع آنها از طریق کلیه و کبد بار زیادی را به بدن تحمیل می‌کند.

 

وی ادامه داد: از طرفی قند خون افرادی که به دیابت مبتلا هستند با مصرف این گونه نوشیدنی‌ها بالا رفته که عارضه‌های زیادی برای بیمار دیابتی از جمله بیهوشی در پی دارد.

 

برخی خانواده‌های سنتی بر این باورند که مصرف آبمیوه‌های طبیعی مانند آب سیب، آب هویج و حتی شیرموز نیز در فصل گرما می‌تواند نقش اساسی در تأمین آب بدن داشته باشد اما این متخصص تغذیه بر این باور است که بسیاری از ویتامین‌های موجود در میوه‌ها هنگام آب‌گیری و جدا شدن تفاله میوه از بین می‌رود چرا که ویتامین‌ها تحت تأثیر تغییر PH محیط و در معرض نور قرار گرفتن خاصیت خود را از دست می‌دهند که ویتامین C در این میان از همه حساس‌تر است.

 

مظهری گفت: در عین حال یک لیوان آبمیوه انرژی چند عدد میوه را دارد و توصیه می‌کنیم افراد میوه تازه و خنک را جایگزین آبمیوه کنند چرا که با افزایش دریافت سطح انرژی،‌انرژی مازاد تبدیل به چربی و در نهایت چاقی می‌شود مشکلی که اکنون در دنیا به معضلی تبدیل شده است.




تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 10:43 عصر | نویسنده : ناهید یوسفی | نظر

  • پست بای
  • کوفه
  • کارت شارژ همراه اول